|
مجبوریم جور وزارت خارجه را بکشیم!
نوید مؤمن: تروئیکای اروپا در یک بیانیه مشترک، به تصمیم ایران برای نصب سانتریفیوژهای جدید در تاسیسات غنیسازی نطنز، ابراز نگرانی کرد.
3 کشور آلمان، انگلیس و فرانسه در بخشی از این بیانیه تاکید کردهاند: «اطلاعیه اخیر ایران به آژانس اتمی درباره تصمیم نصب ۳ آبشار سانتریفیوژهای پیشرفته در تاسیسات غنیسازی نطنز، مخالف برجام و بسیار نگرانکننده است. با نگرانی شدید به قانون اخیر که توسط پارلمان ایران تصویب شده، توجه میکنیم. [قانونی که] اگر اجرا شود، به طور اساسی برنامه هستهای ایران را توسعه داده و دسترسیهای نظارتی آژانس اتمی را محدود میکند. این اقدامات با برجام و تعهدات گستردهتر هستهای ایران همخوانی ندارد...»
وقاحت تازه اروپاییان، نخستین یا آخرین موضعگیری آنها علیه کشورمان تلقی نشده و نخواهد شد! پاسخدهیهای مکرر به اتحادیه اروپایی نیز درباره «بیانیههای مضحک و تکراری» آنها، دردی از ما دوا نخواهد کرد! با گذشت 30 ماه از خروج ترامپ از توافق هستهای، بیش از هر زمان دیگری دریافتهایم نه تنها دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما عزم و ارادهای برای «مواجهه واقعی با شانتاژهای برجامی و ضدایرانی تروئیکای اروپایی» ندارد، بلکه در مقابل، «منتقدان انفعال وزارت امور خارجه در مقابل اروپا» را مورد عنایت و هجمههای دلسوزانه(!) خود قرار میدهد.
اما آنچه در قبال بیانیه اخیر تروئیکای اروپایی قابل تامل به نظر میرسد، آخرین جمله این بیانیه است؛ جایی که در آن طرفهای اروپایی تصریح کردهاند: «ما این عدم تبعیت ایران را در چارچوب برجام مطرح خواهیم کرد. ما از بیانیههای رئیسجمهور منتخب [جو] بایدن درباره برجام و راه دیپلماتیک برای رسیدگی به نگرانیهای گستردهتر درباره ایران، استقبال میکنیم. این به نفع همه ما است». همانگونه که هویداست، بازیگران اروپایی ۳ فاکتور و مولفه رفتاری را در تقابل با کشورمان و تا زمان سرکار آمدن دولت جدید آمریکا تعریف کردهاند.
- نخست اینکه در نشست کمیته مشترک برجام (که احتمالا بزودی در وین برگزار خواهد شد)، به جای پاسخدهی نسبت به نقض عهدهای مکرر خود در توافق هستهای، ژست «طلبکارانه» اتخاذ کرده و از ایران خواهند خواست سریعا به «از سرگیری تعهدات مطلق و یکجانبه خود در برجام» بازگردد!
- دوم؛ «همافزایی استراتژیک و نسبی» خود با دولت ترامپ در قبال ایران را به یک «همافزایی استراتژیک- تاکتیکی» یا همان «همافزایی مطلق» با دولت جو بایدن تبدیل میکنند.
مقامات ارشد اروپایی از روزهای پایانی آبانماه، مذاکرات مستمر و پشتپردهای را در این باره با «آنتونی بلینکن» و «جیک سالیوان»، وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی دولت بایدن آغاز کردهاند.
- سوم؛ بازیگران اروپایی از سوی آمریکا وظیفه دارند برجام را نه به عنوان یک «توافق» و «سند حقوقی»، بلکه به مثابه یک «گذرگاه موقت» و «سنگ بنایی برای انعقاد انواع توافقات بازدارنده» مورد شناسایی و تعریف قرار دهند.
باید به این نکته مهم دقت کنیم که مخاطب اصلی بیانیه اخیر و به طور کلی بیانیهها و موضعگیریهای متعددی که طی هفتههای اخیر از سوی کشورهای اروپایی در قبال برجام صادر میشود، جمهوری اسلامی ایران نیست! مخاطبان این بیانیهها، افکار عمومی دنیا و کسانی هستند که «جامعه هدف» دولت بایدن و بازیگران اروپایی محسوب میشوند. کاح سفید و تروئیکای اروپا به وضوح قصد دارند «تبدیل برجام به یک توافق جامع» را از یک «هدف ناممکن» به یک «گزاره طبیعی و ممکن» تبدیل کنند. از این رو در بیانیههای متعدد خود، از «بازگشت مشروط به برجام» یا «تبدیل برجام به یک توافق گسترده» سخن به میان میآورند.
قطعا در شرایطی که دستگاه دیپلماسی کشورمان چشمان خود را (متاسفانه به صورت عامدانه) روی این بازی خطرناک بسته است، پردهبرداری از «استراتژیها»، «اهداف»، «ابزارها» و در نهایت اجزا و مؤلفههای بازی برجامی جدید آمریکا و تروئیکای اروپا، وظیفه بزرگی است که بر دوش «دلسوزان مردم و نظام» سنگینی میکند. نباید فراموش کرد یکی از اصلیترین اقداماتی که دشمنان در مواجهه با کشورهای هدف صورت میدهند، تبدیلسازی «ناممکنها» به «ممکنها» با استناد به خصلت «تکرارپذیری» آنهاست؛ آنها یک امر ناممکن (مذاکره همهجانبه با ایران و محدودسازی مطلق کشورمان) را به اندازهای در بیانیهها و مواضع خود «تکرار» میکنند تا در ظاهر تبدیل به یک «امر طبیعی و ممکن» شود. اگر در همین مرحله جلوی بازی خطرناک و «برنامهریزیشده» تروئیکای اروپا گرفته نشود، در مرحله بعد (پس از تثبیت گزاره امکان مهار حداکثری ایران در میان افکار عمومی دنیا)، مهار آن سختتر و پرهزینهتر خواهد بود. اگر چه کشیدن جور وزارت امور خارجه کشورمان در این برهه زمانی تلخ و اندوهبار است اما چارهای جز این وجود ندارد.
ارسال به دوستان
مواضع روحانی در نشست خبری دیروز نشان داد در همچنان بر پاشنه سابق میچرخد و امید چندانی به اصلاح سیاستهای دولت و بهبود اوضاع اقتصادی در 7 ماه پیش رو وجود ندارد
درست بشو نیست!
* بنبست خودساخته
گروه سیاسی: نشست خبری روز گذشته رئیسجمهور با خبرنگاران داخلی و خارجی نمایانگر این مساله بود که حسن روحانی در ماههای آخر حکمرانی دولت خود نیز، هیچ نشانی از تغییر رویه بروز نمیدهد و اصرار به طی همان مسیری دارد که در 7 سال و نیم گذشته پیموده است.
به گزارش «وطن امروز»، اظهارات روز گذشته رئیسجمهور نشان داد دولت دوازدهم با سکانداری حسن روحانی همچنان در دور باطل اهانت به منتقدان دولت و اتهام همسویی و همکاری آنان با مخالفان نظام(!) و همچنین موکول کردن حل مشکلات داخلی کشور به تحولات بیرون از مرزهای ایران بویژه تغییرات در ساکنان جدید کاخ سفید، قرار دارد.
حسن روحانی که به وضوح بعد از انتخابات سوم نوامبر آمریکا به امیدها و آرزوهای پیشین خود در رفع تحریمهای اقتصادی بازگشته است، در سخنان مقدماتی خود گفت: عدهای میخواهند پایان تحریم به تأخیر بیفتد. دولت نخواهد گذاشت عدهای پایان تحریم را به تأخیر بیندازند. ما یک دقیقه و یک ساعت هم رضایت نخواهیم داد و در مقابل آنها خواهیم ایستاد. تحریم باید بشکند و آمریکا باید به همه تعهدات خود برگردد و اگر همه برگردند به تعهدات کامل خود، ما هم برخواهیم گشت.
نگاهی به مسیر 7 سال گذشته و شکست فاحش دولت تدبیر در رفع تحریمها که دال مرکزی گفتمان حسن روحانی در انتخابات سال 92 و آغاز مذاکرات برجام بود، روحانی و ظریف را در جایگاه نازلی برای طرح دوباره ادعاهایی نظیر خاتمه تحریمهای آمریکا از مسیر دیپلماسی و میز مذاکره قرار داده است.
تمام هنر دیپلماتیک روحانی و ژنرالهای سیاست خارجیاش، انعقاد توافقنامهای موسوم به برجام با متنی پر از ایرادهای فاحش و سازوکار بیسابقه حل اختلاف موسوم به اسنپبک یا مکانیزم ماشه شد که علاوه بر آب رفتن و کوچک شدن امتیازهای اقتصادی ایران در این توافق - از توافق ژنو در آذر 92 تا توافق نهایی وین در تیرماه 94 - دولت ترامپ را وسوسه کرد تنها با چرخش یک قلم از آن خارج شود تا کشورمان از همان امتیازات محدود هم محروم شود و تحریمها هم به تبدیل به جنگ تمامعیار اقتصادی تغییر ماهیت دهند!
حسن روحانی تمام این اتفاقات را که برد- برد مینامید هفته گذشته اینگونه تفسیر کرد: آن کمسواد تاجرمسلک (ترامپ) کاغذ را خطخطی کرد و از برجام خارج شد! با این وجود پس از خطخطی کردن دستاورد بزرگ روحانی- ظریف توسط ترامپ، آنها گفتمان برد-برد را با باخت- باخت تعویض کردند. رئیسجمهور و وزیر امور خارجه که قول لغو تمام تحریمها در پی برجام را داده بودند، پس از خروج ترامپ از این توافق، دستاورد برجام را شکست اخلاقی آمریکا در جهان و شکست پروژه امنیتیسازی ایران جا زدند، بدون اینکه به روی خود بیاورند برای این دستاوردها(!) نیاز نبود برنامه هستهای کشور چند سال به عقب رانده شود و 10 هزار کیلو اورانیوم غنیسازی اکسید شده و به خارج فرستاده شود و شدیدترین بازرسیها و نظارتهای تاریخ آژانس انرژی اتمی به کشور تحمیل شود.
* در مسیر قانونگریزی
روحانی در بخش دیگری از نشست خود به این پرسش که «طرح مجلس برای لغو تحریمها به اعتقاد بسیاری از کارشناسان میتواند موثر و مفید باشد و این طرح برای اعمال فشار به طرف غربی و برای لغو تحریمها تأثیر دارد و اگر دولت آن را جدی نگیرد نهتنها تحریم برداشته نمیشود بلکه ممکن است تشدید شود. شما بارها گفته بودید دوست دارید تحریمها ترک بردارد، حال بفرمایید دولت در اجرای آن چقدر همراه خواهد بود؟» طی اظهاراتی عجیب و خلاف منافع ملی گفت: دولت این قانون را مفید نمیداند و قبل از اینکه به تصویب نهایی برسد من نظرم را صریحا اعلام کردم، البته این نظر شخص من نیست و در دولت اتفاق آرا وجود دارد و دولت به اتفاق آرا این قانون را برای کشور مفید نمیداند. روحانی همچنین ادامه داد: اینکه به طرف مقابل فشار بیاوریم، همه این اقدامات را قبلا انجام دادیم و در 5 مرحله تعهداتمان را کاهش دادیم. با این حال من به معاونان مربوط دستور دادم آییننامه اجرایی این قانون را فراهم کنند. امیدوارم تا پایان این هفته یا اوایل هفته بعد این آییننامه در دولت مطرح شود. وقتی آییننامه تصویب شود در چارچوب آییننامه اجرایی خواهد شد.
روحانی اضافه کرد: تفسیری که ما از این قانون برای اجرا داریم این است که این قانونی است که میخواهد تحریم را بردارد نه قانونی که بخواهد تحریم را به تاخیر بیندازد. من بعید میدانم نمایندگان مجلس هم دنبال چنین چیزی باشند. البته شکستن تحریم عامل اصلی آن مقاومت ملت ایران است و هیچ تردیدی هم نیست که اگر مردم ما در این 3 سال این همه مشکلات را تحمل نمیکردند قطعا باعث خوشحالی دولت ترامپ بود و آنها هم همین را میخواستند به این معنا که مردم ما تسلیم شوند. ایستادگی، مقاومت و صبر مردم ما باعث پیروزی شد و اگر هم روزی ما تحریم را لغو کنیم کاری است که مردم انجام دادند و ما به نمایندگی از مردم این کار را انجام دادیم. من امیدوارم همه ما؛ مجلس، دولت و همه قوا دست به دست هم بدهیم. شکستن تحریم حق مردم ایران است، تجارت آزاد با دنیا و فروش نفت حق مردم ایران است.
گذشته از اینکه گامهای دولت در کاستن از تعهدات برجامی تاکنون نتوانسته طرفهای غربی دولت در برجام را از مسیر نقض توافق منصرف کند و حتی در چند نوبت مقامات آمریکایی و اروپایی این گامها را بازگشتپذیر و نمادین توصیف کردهاند، اظهارات روحانی در حالی است که مصوبه مجلس- اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران- مراحل لازم را در شورای عالی امنیت ملی به ریاست رئیسجمهور طی کرده و به تایید شورای نگهبان رسیده است بنابراین دولت ملزم به اجرای کامل و بدون نقص این قانون که بخشی از مراحل انتقام ترور دانشمند شهید هستهای کشور محسن فخریزاده محسوب میشود، است. این ادعا از سوی رئیسجمهور که دولت این قانون را به شیوه خود تفسیر کرده و متناسب با آن آییننامه اجرایی تنظیم کند به معنای خنثی کردن اثرات این مصوبه و استنکاف از اجرای قانون توسط رئیسجمهور است که نهادهای نظارتی مربوط باید به طور جدی به این قانونشکنی واکنش نشان داده و بر اجرای صحیح این مصوبه نظارت داشته باشند.
گفتنی است محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس هفته گذشته به علت عدم ابلاغ قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها از سوی دولت، این قانون را برای چاپ در روزنامه رسمی ابلاغ کرد. دولت مکلف بود این قانون را تا 17 آذرماه جاری به مجریان و همچنین به روزنامه رسمی ابلاغ کند اما از این امر استنکاف کرد.
رئیس مجلس شورای اسلامی سهشنبه گذشته با ارسال نامهای خطاب به مدیرعامل روزنامه رسمی کشور ضمن ابلاغ قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» از وی خواست این قانون در روزنامه رسمی چاپ شود. قالیباف در این نامه که خطاب به مجید اکبرپور، رئیس هیأتمدیره و مدیرعامل روزنامه رسمی کشور صادر شده، خاطرنشان کرد: «با توجه به انقضای مهلت مقرر در ماده یک قانون مدنی و در اجرای تبصره ذیل ماده یک قانون مذکور، «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» برای چاپ و انتشار در روزنامه رسمی ابلاغ میگردد». رئیس مجلس چهارشنبه هفته گذشته بعد از تایید شورای نگهبان، قانون «اقدام راهبردی برای مقابله با تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» را به دولت ابلاغ کرد. طبق قانون، دولت 5 روز وقت داشت این قانون را برای چاپ به روزنامه رسمی ابلاغ کند.
* چه کسی با آمریکا همسو است؟
حسن روحانی در بخش دیگری از نشست خبری خود با بازگشت به روزهای اوج خود در توهین به منتقدانش اظهار کرد: عدهای مداوم دنبال این هستند که مشکل ایجاد کنند، به غیر از مشکلات ساختاری و مدیریتی و جنگ اقتصادی، همسویی و همکاری مخالفان دولت با مخالفان جهانی علیه نظام است! در جایی که آمریکا دارد دولت ایران را تضعیف میکند یک عده بدخواه هم مشغول تضعیف دولت هستند، این همصدایی خیلی بد است.
در این قسمت از گفتههای روحانی قابل ذکر است که این روزها اتفاقا این روحانی و ظریف هستند که با دولت ترامپ در همسویی آشکار قرار دارند، به عنوان نمونه پس از حملات رئیسجمهور و وزیر امور خارجه به مصوبه هستهای مجلس، «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا طی بیانیهای در واکنش به مصوبه مجلس ایران برای لغو تحریمها، این تصمیم مجلس را بشدت محکوم کرد.
***
دولت بایدن نیامده، مواضع ضدایرانی خود را نشان داد
مقام ارشد منصوب «جو بایدن» به بهانه محکوم کردن اعدام «روحالله زم» از مواضع ضدایرانی این دولت رونمایی کرد. «جیک سالیوان» که از سوی جو بایدن به عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دولت آینده آمریکا منصوب شده است، در پیامی توئیتری ضمن مداخله در امور داخلی ایران نوشت: دولت بایدن در برابر «اقدامات ضدحقوق بشری رژیم ایران» خواهد ایستاد.
به گزارش فارس، سالیوان سابقه فعالیت به عنوان مشاور ارشد سیاست خارجی ستاد انتخاباتی «هیلاری کلینتون» در سال ۲۰۱۶ و معاونت دستیار باراک اوباما رئیسجمهور سابق را دارد.
بایدن چندی قبل هنگام معرفی اعضای تیم امنیت ملی دولت آینده خود ادعا کرد سالیوان رهبری مذاکرات اولیهای را که به حصول برجام منتهی شده بر عهده داشته است.
سالیوان در پیام توئیتری بامداد دیروز دوشنبه خود (به وقت تهران) ادعا کرد: «اعدام روحالله زم روزنامهنگاری(!) که از دادرسی قانونی محروم و به دلیل استفاده از حقوق جهانی خود محکوم شد، یکی دیگر از موارد وحشتناک نقض حقوق بشر توسط رژیم ایران است. ما به شرکای خود خواهیم پیوست و در برابر اقدامات ناقض [حقوق بشر توسط] ایران خواهیم ایستاد».
******
تکرار مکررات 7 ساله
محمد نجارصادقی: همانطور که قابل پیشبینی بود، بخش قابل توجهی از نشست خبری دیروز حسن روحانی معطوف به مسائل اقتصادی و ۲ موضوع مهم بودجه 1400 و افزایش افسارگسیخته قیمت کالاهای پرمصرف در ماههای اخیر بود. خبرنگاران با ایجاد شبهه در عملی شدن صادرات روزانه 3/2 میلیون بشکه نفت و برآورد درآمد قریب به 200 هزار میلیارد تومانی آن، بنیان یکچهارم منابع پیشبینی شده لایحه بودجه دولت را زیر سوال بردند. در جواب اما حسن روحانی با تاکید فراوان درآمدهای پیشبینی شده فروش نفت را تحققیافتنی و واقعی قلمداد کرد. وی در این باره اظهار داشت: «بودجه دولت به مجلس برای کسب مجوز است تا بتوانیم ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت در روز بفروشیم. بر مبنای تحلیل بودجه نمینویسیم و بر مبنای واقعیتها این کار را میکنیم؛ ما بر مبنای اینکه پارسال چقدر صادرات نفت داشته و راهحلهای مختلف را به کار گرفته و وضعیت سال آینده بودجهمان چگونه است ارقام بودجه را نوشتهایم».
روحانی ادامه داد: «دولت من بر مبنای تحلیل این رقم را در بودجه سال آتی نوشته است و اگر تحریمها برداشته شود صادرات نفتمان ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه در روز و شاید ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار بشکه خواهد بود. هر مقداری که در سال ۹۵ نفت میفروختیم را در سال ۱۴۰۰ خواهیم فروخت، لذا این رقم در بودجه سال آتی بر اساس تحلیل نیست».
رئیس دولت یازدهم و دوازدهم در جای دیگری از اظهارات خود، گفت: «اینکه تحریمها برداشته میشود یا نمیشود بارها گفتهاند که شرایط دنیا به گونهای نیست که جنگ اقتصادی و تحریم ادامه پیدا کند، بنابراین ما بر مبنای خوشبینی این بودجه را تنظیم کردهایم و بر مبنای واقعنگری این بودجه را تنظیم کردهایم».
رئیسجمهور در حالی از تجربه و سنوات گذشته سخن میگوید که در سالهای اخیر هیچگاه ارقام پیشبینی شده برای درآمدهای نفتی محقق نشده است. برای مثال در سال 98 صرفا 30 درصد و در سال جاری تنها 12 درصد محقق شده است. بنابراین با منطق بودجهریزی و با نگاه به گذشته باید رقم فروش نفت کاهش یابد نه اینکه در لایحه بودجه میزان فروش نفت نسبت به سال گذشته خود بیش از 250درصد رشد داشته باشد.
موضوع اقتصادی مهم دیگری که در نشست دیروز طرح شد، گرانیهای اخیر بود. در این رابطه خوشبختانه در گام اول حسن روحانی اصل این موضوع را پذیرفت اما در ادامه با طرح این گزاره که این موضوع حاصل مدیریت ضعیف است یا تحریم؛ علت را به بیرون مرزها هدایت کرد.
رئیس دولت دوازدهم گفت: «مردم در زندگی و کالاهای مورد نیاز و روزمرهشان دچار مشکل هستند و مردم عزیز ما باید توجه داشته باشند که امسال به خاطر کرونا صادرات نفتیمان در 8 ماهه اول سال ۱۹ درصد کاهش پیدا کرد و حدود ۲۰ درصد ما کاهش صادرات نفتی داشتیم و به خاطر اینکه منابع ارزی در خارج از کشور با مشکل برداشت مواجه است».
وی افزود: «گرانی برخی کالاها به آن دلیل بود که نهادههای دامی بموقع داده نشد. این در حالی است که برخیها اعداد مختلفی را درباره تأثیر تحریمها بر گرانیها اعلام میکنند که میتوان به ۸۰ درصد، ۷۰ درصد و ۵۰درصد اشاره کرد که من کاری به این اعداد ندارم».
روحانی اظهار داشت: «درآمد نفتی در سال ۹۰، ۱۱۹ میلیارد دلار بود اما سال گذشته اگر ما ۱۰۰ میلیارد دلار آن را هم حذف کنیم، درآمد نفتیمان باز هم از این کمتر بوده است. سال ۹۱ ما بحران کالاهای اساسی را داشتیم و صفهای طولانی برای خرید آن وجود داشت، این در حالی است که گرانیهای اخیر به جنگ اقتصادی و مدیریت غیرصحیح و عدم برخورد قاطع با متخلفان بازمیگردد. در برخی موارد به خاطر جنگ اقتصادی، نهادههای دامی بموقع به کشور وارد نشده یا این کار تأخیر داشته است. در برخی موارد با احتکارکنندگان کالا باید قاطعانه برخورد میشد که این کار هم نشده است».
روحانی با تاکید بر موضوع تحریم و آسیبهای آن، سعی در پوشاندن اشتباهاتی دارد که توسط وزرایش انجام شده است. برای مثال در زمینه تامین نهادههای دامی که روحانی در اظهاراتش توجه ویژهای به آن داشت، اصلیترین اشکال رخ داده لجبازی بانک مرکزی با گمرک است. کما اینکه ترخیص یکباره کالاهای اساسی در میانه آبانماه که نهاده هم جزئی از آنها بوده، در همین شرایط تحریمی و نارسایی ارزی انجام شده و هیچ تغییری در مناسبات سیاسی کشور رخ نداده است. آنچه اتفاق افتاد، این بود که بانک مرکزی پذیرفت اسنادی را در اختیار واردکنندگان قرار دهد تا در آینده ارز 4200 تومانی برای آن تامین شود.
این اتفاق میتوانست پیش از بحران افزایش قیمت مرغ رخ دهد اما دولتمردان با قصد و نیت سیاسی یا صرفا به دلیل سهلانگاری مدیریتی دست روی دست گذاشتند تا رکوردهای عجیبی در قیمت کالاهای مصرفی مردم ثبت شود.
* راه را هنوز اشتباه میروی
در مجموع میتوان گفت روحانی در نشست خبری دیروز خود همان موضوعاتی را مطرح کرد که 7 سال است بیان میکند؛ گره زدن علت مشکلات اقتصادی موجود به خارج از مرزها و ایضا جستوجوی کیمیای سعادت از طریق مذاکره. این در حالی است که در این سالها بارها کشورهای غربی به اعتماد دولت تدبیر و امید خیانت کردند اما به نظر میرسد عزمی برای تغییر مسیر در دولت وجود ندارد. به طور حتم نفس مذاکره غیرمطلوب نیست، بلکه معطل گذاشتن اقتصاد تا روزی که دولت بتواند مذاکره جدید انجام دهد مذموم است؛ اتفاقی که طی سالهای اخیر رخ داد. شاید پذیرفتن تغییر سیاست کلان دولت مساوی با نفی وجودی آن و پذیرش شکست باشد؛ موضوعی که باعث بیدار نشدن دولت از خوابی میشود که خودش را به آن زده است.
***
رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نهم در گفتوگو با «وطن امروز»:
برآورد فروش 3/2 میلیون بشکه نفت در لایحه بودجه، خوشبینی افراطی است
حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحیمقدم، رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نهم در واکنش به برآورد دولت از فروش 3/2 میلیون بشکه نفت در لایحه بودجه سال 1400 گفت: چنین پیشبینیای نسبت به فروش نفت در لایحه بودجه، نوعی خوشبینی افراطی است. بودجه نباید بر اساس منابع غیرقابل اطمینان بسته شود. چون هنوز چیزی از رفع تحریمهای آمریکا برای فروش نفت مشخص نیست، نباید مبنای بودجه را بر فروش 3/2 میلیون بشکه نفت قرار دهند. رئیس سابق کمیسیون برنامه و بودجه مجلس درباره راهکار جایگزین دولت برای استفاده از درآمدهای احتمالی ناشی از رفع تحریمهای احتمالی در سال آینده گفت: این امکان وجود دارد که برای بودجه سال آینده مبنا را بر فروش 700 هزار بشکه قرار بدهند که این پیشبینی مطابق عقل و معقولانه است. در چنین شرایطی به فرض اگر هم 6 ماه دیگر تحریمها برطرف شد، اگر دولت خواست از درآمدهای اضافی حاصل شده استفاده کند، میتواند متمم بودجه بیاورد و از این درآمدهای جدید استفاده کند.
وی تاکید کرد: البته یک نکته سیاستی هم در این میان وجود دارد؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی در سیاستهای اقتصاد مقاومتی، قطع وابستگی بودجه عمومی کشور به درآمد نفت را اعلام فرمودند. الان هم 7 سال از اعلام این سیاست گذشته است و دیگر معنی ندارد وابستگی بودجه به نفت بیشتر شود. طبق این سیاست، دولت حتی اگر هم بتواند مقدار بیشتری نفت بفروشد، نباید وابستگی خود به این درآمد را بیشتر کند، بلکه باید مازاد درآمد نفت را به صندوق توسعه ملی واریز کند که بدهیهای سالهای اخیر خود را تسویه کند. دولت در سالهای اخیر، بدهیهای متعددی به صندوق توسعه ملی داشته است. هر سال باید مقداری از درآمدهای نفتی را به صندوق واریز میکرد اما این سهم را به طور کامل واریز نکرد. همان سهم 20 درصدی را هم که واریز کرد، معادل همان را مجددا از منابع صندوق توسعه ملی استقراض کرده است. پس اکنون حتی در صورت رفع تحریم، دولت باید بدهیهای گذشته خود را به این صندوق پرداخت کند. صندوق توسعه ملی، صندوق حمایت از تولید است و تا تولید رونق نگیرد، دریافت مالیات بیشتر ناممکن است.
مصباحیمقدم همچنین در تشریح تبعات اتکای دولت به منابع نفتی غیرواقعی در بودجه سال آینده اظهار داشت: اولا با توجه به خروج یکجانبه آمریکا از برجام، بنای مذاکره مجدد در این موضوع وجود ندارد. اگر آمریکا میخواهد به برجام بازگردد، باید بدون پیش شرط و مذاکره مجدد بازگردد. ثانیا اینگونه برآوردها از فروش نفت در لایحه بودجه، پیام ضعف است. ما در دوره قبل هم که وارد مذاکره با ۱+5 شدیم، از موضع ضعف وارد نشدیم؛ چنانچه رهبر معظم انقلاب از نرمش قهرمانانه یاد کردند؛ نرمش قهرمانانه یعنی مذاکره از روی قدرت. اینکه آقای رئیسجمهور موضع اشتیاق نشان میدهد آن هم در چنین جایگاه رفیع مسؤولیتی، این به زیان ما است حتی اگر طرف مقابل آماده برای گفتوگو باشد.
رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نهم با اشاره به عملکرد مجلس یازدهم در مواجهه با سیاستهای دولت اعلام کرد: من خوشحالم مجلس یازدهم به این گونه مواضع دولت اعتنایی نمیکند و وظیفه خودش را برای اصلاح ساختار بودجه انجام میدهد. بنده تاکید میکنم نمایندگان در این دوره، به دنبال اصلاح ساختار بودجه باشند تا در آینده نزدیک، شاهد رفع وابستگی به درآمد نفت باشیم.
مصباحیمقدم همچنین در تشریح سرنوشت بودجه در صورت اعمال تغییرات زیاد در مجلس گفت: اگر مجلس لایحه بودجه دولت را با تغییرات زیاد تصویب کرده و به شورای نگهبان ارسال کند، دولت میتواند اعتراض خود به تغییرات زیاد در لایحه بودجه خود را به شورای نگهبان اعلام کند. در این شرایط وقتی شورای نگهبان متوجه تغییرات زیاد بودجه مصوب نسبت به لایحه تقدیمی دولت شود، بودجه را به مجلس بازمیگرداند اما اگر دولت همراهی کند و اعتراضی به شورای نگهبان نکند، شورای نگهبان هم ایرادی به این موضوع نمیگیرد.
******
بنبست خودساخته حمید کمار: لایحه بودجه 1400 دو هفته پس از رونمایی، همچنان موضوع اول اقتصادی کشور است. گذشته از بیتوجهی دولت به اصلاح ساختار بودجه، ارقام موجود در بودجه عمومی هم از بیتوجهی محض دولت به برآورد دقیق ارقام حکایت دارد. برآورد بسیار زیاد از برخی ردیفهای درآمدی از جمله درآمد نفتی و همچنین رشد بیملاحظه هزینههای جاری از جمله مهمترین انتقادها به لایحهای است که دولت برای بودجه سال آینده به مجلس تقدیم کرده است. دولت البته رشد شدید هزینهها را با عنوان «حمایت از معیشت مردم» توجیه میکند. رشد جهشی هزینههای جاری به بهانه حمایت از معیشت حقوقبگیران البته در حالی از سوی دولت مطرح شد که سهم مالیات به عنوان تنها درآمد پایدار دولت در لایحه بودجه بسیار اندک است. سهم 29 درصدی مالیات از بودجه عمومی در کنار رشد شدید هزینههای جاری، کسری بودجه هنگفت دولت بعدی در سال آینده را حتمی و چشمانداز اقتصادی سال آینده را پرمخاطره ترسیم میکند. تصویب لایحه بودجه سال 1400 در مجلس همچنین تکرار چرخه کسری- تورم را حتمی میکند. در واقع دولت بعدی در ماههای پایانی سال 1400 همچون سالهای 98 و 99 با عدم تحقق منابع مواجه شده و ناچار به استفاده از ذخایر ارزی کشور میشود. این اقدام با توجه به در دسترس نبودن ذخایر ارزی، منجر به افزایش پایه پولی از محل رشد داراییهای خارجی بانک مرکزی میشود. رشد پایه پولی در نهایت و پس از چند ماه تاخیر، نیرویی عظیم برای رشد تورم ایجاد میکند. رشد تورم هم مطابق انتظار باعث کاهش قدرت خرید عموم مردم بویژه اقشار کمدرآمد میشود. در واقع اقدام دولت برای افزایش هزینههای جاری به بهانه «حمایت از معیشت» بدون وجود منابع پایدار مالیاتی، در نهایت به ضد خود تبدیل شده و معیشت جامعه را به خطر خواهد انداخت. به طور خلاصه محدودیت درآمدهای مالیاتی در بودجه، زمینه آسیبپذیری اقتصاد و معیشت مردم را فراهم کرده و ولخرجی دولت هم آسیبهای یاد شده را تشدید میکند. *** دولت چه باید میکرد که نکرد؟ یکی از مهمترین ویژگیهای مثبت مالیات و از جمله اصلیترین وجوه تمایز آن با درآمدهای نفتی، ثبات است. تجربه دهههای اخیر نشان داده درآمدهای مالیاتی تقریبا همیشه با نسبت بسیار زیادی محقق شده است اما در مقابل، درآمدهای نفتی به دلایل مختلف دچار نوسانات شدید شده و این نوسانات بودجه دولت را تحت تاثیر قرار داده است. محقق نشدن درآمدهای نفتی کشور به دلیل افت شدید قیمت نفت در مقاطع مختلف به دلیل بحران جهانی اقتصاد، جنگ قیمتی غولهای نفتی و بحران کرونا از جمله دلایل عدم تحقق درآمدهای نفتی در سالهای اخیر بوده است. افت درآمدهای نفتی اما دلیل دیگری هم دارد؛ تحریم فروش نفت مهمترین دلیل افت درآمدهای نفتی کشور در دهه اخیر است. دولت آمریکا با آگاهی از ضعف نظام مالیاتی ایران و اتکای بسیار زیاد دولت به درآمد نفت برای تامین منابع بودجه، فروش نفت کشور را تحت تحریم قرار داد تا از این محل اقتصاد کشور را تحت تاثیر قرار دهد. در نتیجه تحریم فروش نفت، دولت دچار محدودیت منابع شد و همین عامل باعث تشدید مساله کسری بودجه و تبدیل آن به تورم و در نتیجه سخت شدن معیشت مردم شد.
وجه تمایز دیگر مالیات با درآمد نفت، منشأ آن است. داخلی بودن منشأ درآمدهای مالیاتی یکی از مهمترین ویژگیهای مالیات نسبت به درآمد نفتی است. مالیات از درون اقتصاد کشور تامین میشود در حالی که درآمد نفتی عموما از محل صادرات تامین میشود. داخلی بودن درآمد مالیاتی، علاوه بر پیشبینیپذیر کردن رقم درآمدهای سال آینده، غیرقابل تحریم بوده و نگرانیای از این بابت به کشور تحمیل نمیکند. در واقع اتکای دولت به درآمد مالیاتی با توجه به درونزا بودن این درآمد، استقلال اقتصادی کشور را تا حدود بسیار زیادی تضمین میکند.
امتیاز دیگر مالیات نسبت به درآمد نفتی، ماهیت ضدچرخهای آن است. اتکای دولت به درآمدهای مالیاتی میتواند تا حدود زیادی تاثیر شوکهای خارجی را بر اقتصاد کشور به حداقل برساند، در حالی که وابستگی کشور به درآمدهای نفتی، باعث تشدید آثار شوکهای خارجی بر اقتصاد کشور میشود. تجربه تاثیر شدید شوکهای خارجی بر اقتصاد کشور به دلیل اتکای دولت به درآمدهای نفت در ۲ دهه اخیر مشهود بوده است. بحران جهانی اقتصاد و رکود سنگینی که بر اقتصاد جهان حاکم شد، باعث افت شدید قیمت نفت شد. افت قیمت نفت به حدود یکسوم طی سالهای 87 تا 95 و همچنین سال جاری باعث کاهش جدی درآمدهای نفتی دولت شده است. کاهش درآمدهای نفتی، دولت را مجبور به کاستن از هزینههای خود میکند که این اقدام باعث تشدید رکود در اقتصاد کشور میشود. این در حالی است که با افزایش سهم مالیات از بودجه، دولت در شرایط تحمیل شوکهای بیرونی میتواند با انتشار اوراق بدهی ریالی، مخارج خود بویژه از نوع سرمایهای را افزایش دهد تا آثار رکود تحمیلی به اقتصاد را به حداقل برساند. اهمال دولت در اصلاح نظام مالیاتی در 8 سال گذشته اما این امتیاز بزرگ را از کشور دریغ کرد.
* ردپای دولت در بحران کسری بودجه
آمارها نشان میدهد دولت کنونی در رسیدن کشور به بحران کسری بودجه، سهمی قابل توجه دارد. در حالی که سهم مالیات از بودجه در سال 92 به 33 درصد افزایش یافته بود، پس از گذشت 8 سال، دولت لایحهای را تقدیم مجلس کرده که سهم مالیات از منابع عمومی آن تنها 29 درصد است. در واقع دولت روحانی در طول 8 سال هیچ اقدامی برای افزایش سهم مالیات از بودجه کشور نکرد. خلاصه شدن تمام برنامههای دولت به مذاکرات و رفع تحریم فروش نفت و بیتوجهی به اصلاح ساختارهای اقتصادی داخلی، اقتصاد کشور را در مسیری قرار داد که اکنون با بزرگترین کسری بودجه تاریخ خود مواجه شده؛ مسالهای که اگر در طول تاریخ پس از انقلاب بینظیر نباشد، قطعا کمنظیر است.
نظام مالیاتی در کشور به طور کلی با ۳ مساله کلی مواجه است. مساله اول، فرار مالیاتی زیاد است. برآوردهای متعددی از رقم فرار مالیاتی سالانه در کشور ارائه شده است. در آخرین مورد، محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس رقم فرار مالیاتی در کشور را معادل کل درآمد مالیاتی سالانه دولت عنوان کرد. این یعنی رقم سالانه فرار مالیاتی در کشور چیزی در حدود 200 هزار میلیارد تومان است. این رقم چیزی در حدود کل کسری بودجه امسال دولت است. در واقع تنها با حل شدن یک مساله در نظام مالیاتی کشور، بحران کسری بودجه براحتی حل میشود. مهمترین علاج مساله فرار مالیاتی، هوشمندسازی حداکثری نظام مالیاتی است. این اقدام باعث تحقق هدف نظارت مالیاتی حداکثری و دقیق میشود که از رهگذر آن، امکان فرار مالیاتی به حداقل میرسد.
مسأله دیگر نظام مالیاتی کشور، معافیتهای گسترده و بیحساب و کتاب است. بسیاری از فعالیتها و نهادها، مشمول معافیتهایی هستند که نتیجه آن، کاهش شدید درآمدهای مالیاتی دولت شده است. اکنون که مساله کسری بودجه به مرحله حاد رسیده، لازم است یک بار برای همیشه نسبت به تعیین تکلیف معافیتهای مالیاتی بیحساب و کتاب چارهاندیشی شود. مسأله سوم نظام مالیاتی کشور، نبود برخی پایههای مالیاتی مهم است. چندین مورد از مهمترین پایههای مالیاتی اعم از پایههای درآمدی و تنظیمی هنوز هیچ قانونی در کشور ندارند و خلأ آنها در نظام مالیاتی کشور بشدت احساس میشود. برخی از این پایههای مالیاتی شامل مالیات بر عایدی سرمایه، مالیات بر مجموع درآمد، مالیات بر زمین و... است. با اضافه شدن این پایههای مالیاتی، علاوه بر افزایش قابل توجه درآمدهای دولت، فضا برای بسیاری از فعالیتهای مخرب نظیر سوداگری در بازار مسکن، خودرو، سکه، ارز و... از بین میرود.
***
وضعیت مالیاتی ایران در مقایسه با برخی کشورهای دیگر
مقایسه وضعیت ایران با برخی کشورها در بحث درآمدهای مالیاتی، عقبماندگی بسیار زیاد کشور در این حوزه را نشان میدهد. نگاهی به آمارهای نمودار2، فاصله بسیار زیاد کشور با برخی کشورهای منتخب در سهم مالیات از تولید ناخالص داخلی (GDP) را نشان میدهد. سهم اندک مالیات از تولید ناخالص داخلی کشور، عامل بسیار مهمی در توزیع نابرابر ثروت در کشور است. افزایش سهم مالیات از تولید ناخالص یک کشور در واقع به معنای جابهجا شدن مالکیت این بخش از ثروت عمومی از افراد ثروتمند به دولت منتخب مردم است. این جابهجایی ثروت در نهایت منجر به هزینهکرد این منابع در راستای منافع عموم جامعه میشود. این شرایط باعث کاهش فاصله طبقاتی و افزایش رفاه اجتماعی میشود. با این حال، اهمال دولت در اصلاح نظام مالیاتی باعث پایین بودن سهم مالیات از بودجه و تولید ناخالص داخلی شده و شرایط را به سمت تشدید نابرابری در توزیع درآمد سوق داده است.
***
بازنگری در هزینههای دولت، مهمتر از پیشبینی تحقق منابع است
استاد دانشگاه امام صادق(ع) درباره مدیریت منابع و هزینههای دولت در بودجه به «وطن امروز» گفت: در ابتدا قبل از صحبت درباره منابع دولت که باید چگونه باشد و آیا محقق میشود یا نه، باید درباره هزینههای دولت یک بازنگری صورت گیرد و هزینههای اضافی حذف شود یا کاهش یاید. تا زمانی که هزینههای دولت کنترل نشود، هر قدر هم درآمدهای مالیاتی را افزایش دهیم باز هم دولت با کسری بودجه مواجه خواهد شد. در واقع میزان هزینههای دولت در اقتصاد، دعوایی است که در کشوری مانند آمریکا هم وجود دارد و جمهوریخواهان قائل به هزینههای کمتر و دموکراتها خواهان افزایش هزینههای دولت هستند. هزینههای دولت نیز به این بستگی دارد که دولت تا چه حد بخواهد خدمات اجتماعی گسترده ارائه کند.
کامران ندری درباره افزایش هزینههای دولت بیان کرد: هزینههای دولت نسبت به نرخ تورم گذشته افزایش پیدا کرده و این طبیعی است؛ ما برای حل مشکل افزایش هزینهها باید ۲ مساله تورم و ضروری بودن هزینهها را بررسی و مدیریت کنیم. اگر هزینههای غیرضروری حذف شود و تورم پایینی هم داشته باشیم، این میزان از افزایش هزینههای دولت طی یک سال را نخواهیم داشت. دولت میتواند با بازنگری در پرداخت یارانهها، بخشی از این هزینهها را بهگونهای اصلاح کند که کسانی که به یارانه نیاز ندارند را از دریافت یارانه منع کند و به کسانی که نیاز بیشتری دارند، یارانه بیشتری پرداخت کنند. همچنین دولت موظف است خدمات عمومی مانند توزیع آب، برق و گاز را ارائه دهد اما آیا این سازمانها به تمام نیروهای کاری که استخدام کردهاند نیاز دارند یا با تراکم نیروی کار مواجه هستیم؟ در صورتی که با توجه به بهرهوری این سازمانها، یک بازنگری در نیروی کار و نظام استخدامی دولتی صورت بگیرد میتواند بخشی از هزینههای دولت را کاهش دهد.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) خاطرنشان کرد: تراکم نیروی کار میتواند بهرهوری را کاهش دهد زیرا نیروی مازاد، با ایجاد مزاحمت برای نیروهای دیگر و بعضا تداخل وظایف آنها، مانع بهرهگیری کامل از ظرفیتهای نیروی کار میشود. ما باید به سمت بودجهریزی مبتنی بر عملکرد پیش برویم تا علاوه بر افزایش کارایی و بهرهوری، هزینههای دولت هم کاهش پیدا کند و نیاز بودجه به افزایش منابع کاهش پیدا کند.
وی افزود: درباره تاثیر افزایش حقوق و تورم، ما در سالهای گذشته، میزان حقوق را بیشتر از تورم افزایش ندادهایم اما تورم در این سالها کنترل نشده است. در اقتصاد میزان رشد هزینههای واقعی دولت، باید با رشد جمعیت بهعلاوه رشد اقتصادی برابر باشد. برای متوجه شدن درست بودن میزان افزایش هزینههای دولت میتوان به افزایش این هزینهها در 10 سال گذشته نگاه کرد. ما در 10 سال گذشته، رشد جمعیتمان کمی بیش از یک درصد بوده و میانگین رشد اقتصادیمان در این سالها نیز نزدیک به صفر بوده است. یعنی عملا هزینههای دولت باید در 10 سال گذشته کمی بیش از یک درصد افزایش پیدا میکرد اما میبینیم همین امسال این هزینهها نزدیک به 50 درصد افزایش پیدا کرده که آن بیشتر ناشی از نرخ تورم است.
ندری با اشاره به مهمترین منابع تامین بودجه بیان کرد: در اکثر کشورهای دنیا، مهمترین منبع تامین بودجه، مالیات است. مالیاتها اکثرا جنبه اصلاحی دارند و هنگامی وضع میشوند که آن بخش، بدون حضور دولت، سامان پیدا نکند و دولت با اخذ مالیات به مدیریت آن بازار بپردازد. هنگامی که بخش خصوصی نتواند به صورت مطلوب برخی خدمات را ارائه کند، دولت با اخذ مالیات، جای خالی بخش خصوصی را پر میکند.
متاسفانه در کشور ما، نظام مالیاتی دچار اشکالات فراوان است و نیاز است تا با تعریف پایههای مالیاتی جدید، از اشخاص و فعالیتهایی که تاکنون مالیات گرفته نشده است، مالیات گرفته شود. همچنین باید با بستن راههای فرار مالیاتی از طریق ایجاد شفافیت در نظام مالی و یکپارچهسازی سامانههای اطلاعاتی، به سمت افزایش درآمدهای مالیاتی برویم.
وی ادامه داد: یکی دیگر از منابع تامین بودجه در کشورهای دنیا، انتشار اوراق است. در برخی موارد که اقتصاد در حال رشد است، نیاز به ایجاد ظرفیتها و زیرساختهای جدید در کشور بیشتر میشود و نیاز است دولت مثلا با افزایش زیرساختهای مخابراتی، جادهای یا ریلی، زمینههای رشد اقتصاد را فراهم کند. حال دولت برای تامین منابع این طرحها، میتواند اوراق منتشر کند و پس از رشد اقتصادی و بزرگتر شدن اقتصاد و از محل افزایش درآمدهای مالیاتی، اصل و سود این اوراق را پرداخت کند. البته باید توجه داشت در صورتی که رشد اقتصادی منفی باشد، ممکن است دولتها نتوانند سود و اصل این اوراق را بازپرداخت کنند و به بحران بدهی دچار شوند. کشور ما نیز باید به سمت استفاده گستردهتر از این ابزار برود و علاوه بر اتخاذ سیاستهایی که رشد اقتصادی را فراهم میکند، با انتشار اوراق و استفاده از منابع آن در توسعه زیرساختها، زمینه این رشد اقتصادی را هم ایجاد کند. دولت هم با صرف اهتمام بیشتر در این باره، باید بازار این اوراق که همان بازار بدهی است را عمق ببخشد تا ظرفیتهای استفاده از این اوراق گسترش یابد.
ندری درباره استفاده از درآمد حاصل از فروش منابع طبیعی مانند نفت در بودجه عنوان کرد: در کشور ما منابع و معادن طبیعی، در اختیار دولتها است اما این منابع یک ثروت بیننسلی است و باید منافع نسلهای آینده را هم در نظر گرفت. از سوی دیگر با برداشت و استخراج این منابع و معادن، درآمدهای هنگفتی برای دولت به وجود میآید که در صورت وارد شدن این درآمدها، با کاهش مصنوعی نرخ ارز، به صرفه شدن واردات و از بین رفتن صنایع که از آن با عنوان بیماری هلندی یاد میشود، مواجه خواهیم شد. در صورتی که منافع آیندگان در نظر گرفته شود و این درآمدها به صورت مدیریت شده به اقتصاد تزریق شود تا دچار بیماری هلندی نشویم، استفاده از این درآمدها در بودجه اشکالی ندارد. به این منظور میتوان صندوق ثروت ملی را تاسیس کرد و درآمدهای حاصل از منابع و معادن طبیعی به آنجا واریز شود تا علاوه بر در نظر گرفتن منافع آیندگان، از این درآمدها به فراخور نیاز کشور و متناسب با بزرگ شدن اقتصاد استفاده شود. کشورهایی مانند نروژ و عربستان نیز درآمدهای نفتیشان را به صندوق ثروت ملی واریز میکنند تا آن را به صورت مدیریت شده به اقتصادشان وارد کنند و با ذخیره بخشی از آن، منافع نسلهای آتی را نیز تامین کنند اما متاسفانه ما نتوانستیم در این سالها این درآمدها را مدیریت کنیم.
ارسال به دوستان
تعداد کل قربانیان 52447 نفر
251
* طی 24 ساعت 251 نفر از هموطنان بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند
سخنگوی وزارت بهداشت دیروز با اشاره به تازهترین آمار کرونا در ۲۴ ساعت (ظهر یکشنبه تا ظهر دوشنبه) گفت: بر اساس آخرین تحلیلها، ۱۲ شهرستان در وضعیت قرمز، ۲۸۸ شهرستان نارنجی و ۱۴۸ شهرستان در وضعیت زرد قرار دارند.سیماسادات لاری بعدازظهر دیروز (۲۴ آذر) در ارتباط زنده با شبکه خبر سیما، به تشریح وضعیت بیماری کرونا در کشور پرداخت. سخنگوی وزارت بهداشت در ادامه گفت: بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۷ هزار و ۵۰۱ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند و مجموع بیماران کرونا به یک میلیون و ۱۱۵ هزار و ۷۷۰ نفر رسید.وی همچنین افزود: از ظهر یکشنبه تا ظهر دوشنبه، ۲۵۱ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۵۲ هزار و ۴۴۷ نفر رسید. به گفته لاری، تاکنون ۸۲۳ هزار و ۲۳۱ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند.سخنگوی وزارت بهداشت در ادامه گفت: ۵۷۱۱ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند و تاکنون ۶ میلیون و ۷۵۰ هزار و ۳۵۹ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده است. به گفته لاری، بر اساس آخرین تحلیلها، ۱۲ شهرستان در وضعیت قرمز، ۲۸۸ شهرستان در وضعیت نارنجی و ۱۴۸ شهرستان نیز در وضعیت زرد قرار دارند. وی افزود: شهرستانهای زریندشت در استان فارس، بافت در استان کرمان، گمیشان در استان گلستان، آستارا، بندر انزلی، رودسر و تالش در استان گیلان و آمل، بهشهر، رامسر، گلوگاه و نکا در استان مازندران در وضعیت قرمز قرار دارند. ارسال به دوستان
رایزنی ایران برای خرید واکسن کرونا از ۳ کشور
* هشدار وزارت بهداشت درباره آلودگی هوا: گروههای حساس از خانه بیرون نیایند
گروه اجتماعی: با منتفی شدن خرید واکسن فایزر آمریکا، ایران در حال رایزنی با 3 کشور هندوستان، روسیه و چین برای خرید واکسن کروناست.
به گزارش «وطن امروز»، دانشمندان ایرانی در حال ساخت واکسن کرونا هستند اما با توجه به اینکه با جان مردم سروکار داریم، خرید واکسن کرونا تا زمان ساخت آن اجتنابناپذیر است. سیماسادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت با بیان اینکه 4 شرکت داخلی در حال تولید واکسن کرونا هستند، گفت: علاوه بر این رایزنی برای خرید واکسن خارجی نیز ادامه دارد اما به دلیل تحریمها مبادلات ارزی برای خرید به تأخیر افتاده است.
وی با تاکید بر رعایت پروتکلهای بهداشتی در شرایط کنونی اظهار داشت: رعایت این پروتکلها در شرایطی که هنوز واکسن داخلی یا خرید خارجی به نتیجه نرسیده است، بیش از پیش الزامی به نظر میرسد.
لاری با عنوان اینکه در صورت خرید واکسن یا تولید داخلی، در مرحله اول روی ۲۰ درصد جمعیت تزریق انجام میشود، گروههای پرخطر و افرادی که دارای خطر بالایی از نظر ابتلا به بیماری هستند را جزو اولویتهای واکسن کرونا بیان کرد.
سخنگوی وزارت بهداشت با بیان اینکه در روزهای اخیر گزارشهای امیدوارکنندهای برای به نتیجه رسیدن رایزنیها جهت خرید واکسن کرونا داشتیم، تصریح کرد: بهرغم مشکلات پیش رو و مبادلات ارزی، تلاشها و هماهنگیها در این بخش ادامه دارد.
لاری با اشاره به اینکه دولت در حال رایزنی برای خرید واکسن کرونا است، ادامه داد: تاکنون با کشورهایی نظیر چین، هندوستان و روسیه برای خرید رایزنیهایی صورت گرفته است اما به دلیل تحریم، مبادلات ارزی خرید این واکسن و به رغم واریز حق مشارکت ایران در کواکس با مشکلاتی روبهرو شده است.
سخنگوی وزارت بهداشت یادآور شد برای دریافت واکسن از ۱۸۶ کشور عضو کواکس و ۳ کشور دیگر چین، هندوستان و روسیه در حال رایزنی هستیم.
وی با بیان اینکه ۴ شرکت داخلی نیز برای تولید واکسن ایرانی در حال فعالیت هستند، افزود: تولیدات یک شرکت مرحله آزمایش بالینی را اوایل دیماه شروع میکند و با مثبت بودن تست و نتیجه آزمایش، از اوایل تیرماه و تابستان روی افراد دارای ریسک بالا استفاده خواهد شد.
* ایران کدام نوع واکسن کرونا را میخرد؟
متخصص بیماریهای عفونی درباره شایعات مطرحشده در فضای مجازی درباره واکسن کرونا توضیحاتی ارائه داد.
محسن ابراهیمزاده درباره شایعاتی که درباره تزریق واکسن و عوارض آن وجود دارد، گفت: این گفتهها همه کذب محض است؛ در این باره باید توضیح بدهم واکسنی که در زمانی بالای 10 سال آماده میشد با تلاش محققان و دانشمندان ظرف کمتر از 10 ماه آماده شده است. یکی از این واکسنها واکسن جدیدی است که با مکانیسمی جدید از ژنتیک خود ویروس استفاده کرده؛ یک قسمتی از ژنتیک خود ویروس را برداشته و بعد از تغییراتی که پیدا کرده کد ژنتیکی را وارد بدن کرده و دستوراتی آنجا صادر میکند که ضد ویروس است و از پایه با ویروس مقابله میکند. واکسنی که در حال حاضر تزریق آن در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی کلید خورده، همین واکسنی است که از ژن تولید شده است.
وی ادامه داد: این روش قرار است در آینده در ساخت داروها و واکسنهای دیگر هم استفاده شود، چون قادر خواهد بود در بدن فرمان دهد که مثلا پروتئینی ساخته شود یا نشود؛ این یک پیشرفت جدیدی است که از آن بیشتر از ۲ سال نمیگذرد و قبل از شیوع ویروس کرونا نیز روی این روش کار میشد اما حرف و حدیثهایی که در این باره وجود دارد این است که همانطور که این واکسن میتواند دستور ساخت پروتئینهایی علیه کرونا را بدهد، میتواند دستور ساخت پروتئینهای دیگری را هم بدهد که آنها شاید برای بدن ما مضر باشد ولی این اتفاق نمیافتد، چرا که این واکسنها از آزمایشهای بالینی شدیدی گذشتند و از این مراحل عبور کردند.
ابراهیمزاده همچنین عنوان کرد: در حال حاضر اصلا قرار نیست ما واکسن فایزر را که بر اساس کد ژنتیکی است بخریم تا در این باره نگرانی وجود داشته باشد، چون شرایط نگهداری آن را نداریم. واکسنی که در ایران مورد استفاده قرار خواهد گرفت عموما واکسن تولید شده بر اساس ویروس کشته شده است، در واقع در حال حاضر بیشتر دغدغه ما این است که این واکسن چه زمان در کشور ما در دسترس خواهد بود. وی با اشاره به اینکه اتفاقاتی که در ویروس کرونا طی ماههای اخیر افتاده این است که ممکن است این ویروس طی ۲ مرحله در بدن ما خودش را نشان دهد، تصریح کرد: یکی که همان مرحله اول است، همراه با سردرد، تب، سرفه و کسالت است که چند روز بیمار را درگیر میکند و حتی بیمار خوب میشود اما از روز چهاردهم تازه حال بیمار بدتر میشود؛ در اوایل کرونا اینطور بود و به راحتی این ۲ فاز قابل تفکیک نبود، در واقع فاز ویروسی و التهابی همزمان با هم اتفاق میافتاد اما در حال حاضر بیماران پس از فاز ویروسی و بهبودی دوباره مراجعه میکنند که در این شرایط وارد فاز التهابی شدهاند و دستگاههای تنفسی درگیر شده است.
ارسال به دوستان
نسخه زنانه «زورو» نشانه عجز هالیوود در خلق قهرمان زن
سوءاستفاده از زن نسخه 2020
گروه فرهنگ و هنر: در چند سال اخیر و پس از رسواییهایی که در جریان افشای فساد چند تهیهکننده و کارگردان سرشناس هالیوود رخ داد، مشخص شد سینمای آمریکا با همه ادعاهایی که درباره حمایت از حقوق زنان دارد، در عمل هنوز شبیه جنگل ناامنی است که مردان قدرتمند آن همچون حیوانات وحشی به هر زن تازهواردی به چشم یک طعمه تازه نگاه میکنند. چه نامهای بزرگی که در این چند سال اخیر یکی بعد از دیگری به عنوان چهرههای فساد در رسانهها معرفی شدند، آن هم در شرایطی که تا مدتی پیش از آن به واسطه تصویری که هالیوود از آنها ساخته بود، به عنوان مردان خانواده شناخته میشدند!
هالیوود نشان داده با وجود عظمت ظاهریاش و تبلیغات پرحجمی که در زمینه برقراری عدالت در میان مردان و زنان دارد، هنوز از خلق قصههای قهرمانانه با محوریت زنان عاجز است؛ آنچنان که بعد از سالها هنوز هم که هنوز است، به جای روایت قصههایی زنانه با قهرمانی از دل جامعه زنان، سعی در پوشاندن لباس زنانه بر تن قهرمانانی دارد که ذاتا کنشی مردانه دارند.
* «زورو»ی زنانه در راه است!
آنچه باعث شد مساله عدم توانایی هالیوود در خلق قهرمانهای زن با روحیات زنانه را به عنوان سوژه این گزارش انتخاب کنیم، انتشار خبری در ارتباط با تولید نسخه «زنانه» زورو بود. براساس آنچه سایت ددلاین گزارش داده، رابرت رودریگز و ربکا رودریگز با هم همکاری خواهند کرد تا دوباره مجموعه «زورو» را احیا کنند اما این بار زورو یک شخصیت زن خواهد بود! رابرت و ربکا فیلمنامه این سریال سینمایی را خواهند نوشت. قرار است ربکا رودریگز کارگردانی این مجموعه را برعهده داشته باشد. ماجرا درباره سولا دومینگوئز خواهد بود؛ یک هنرمند زیرزمینی که مثل زورو لباس میپوشد و برای عدالت اجتماعی میجنگد. تلاشهای سولا او را مقابل سازمانهای جنایتکار قرار میدهد.
نخستین بار ایده زوروی مونث اواخر سال گذشته در شبکه انبیسی به ذهن رسید. این مجموعه برای شبکه انبیاسی تهیه میشود. سالها پیش قرار بود فیلم «نقاب زورو» را رابرت رودریگز با بازی آنتونیو باندراس بسازد اما این پروژه را ترک کرد. رودریگز اخیرا یک اپیزود از مجموعه «مندلورین» را کارگردانی کرده است.
* هالیوود و فریاد زدن «جنس دوم» بودن زنان!
ماجرا اینجاست که این موضوع صرفا محدود به قهرمانی مشهور همچون «زورو» نمیشود؛ در واقع قرار دادن زنان در موقعیت قهرمانان مرد و پوشاندن این ضعف آشکار هالیوود در خلق قهرمانهایی واقعا زنانه (یعنی قهرمانی با روحیات زنانه که به عنوان یک زن کنش قهرمانانه دارد و نه نقشی از جامعه مردان که به زنان منتقل شده باشد) فقط محدود به «زورو» نیست. سالهاست که هالیوود با گل کردن هر قهرمانی در میان مخاطبان از این میگوید که قصد دارد نسخه زنانه آن را هم بسازد! انگار اگر به جای یک مرد، یک زن ایفاگر نقش آن قهرمان شود، دیگر مسأله برقراری عدالت در هالیوود و رویکردهای فمینیستی که هالیوود مدعی آن است، حل خواهد شد. اتفاقا این کنش هالیوود نشان میدهد آنها حتی در همین مسأله نیز صادق نیستند.
جالب اینکه هر بار با جدیتر شدن خبر ساخت یک نسخه تازه از قصههایی که در میان مخاطبان محبوبند، بحث ساخت نسخه زنانه آن نیز رسانهای میشود. اگر اهل دنبال کردن خبرهای سینمایی هستید، مرور کنید تا به امروز چند بار چنین خبرهایی در فضای رسانهای سینمای جهان به گوشتان خورده است. برای مثال هر بار خبر ساخت «جیمز باند» جدید مطرح شده، بحث حضور یک زن در نقش «مامور 007» نیز مطرح شده است. هر چند هنوز نسخه جدید «جیمز باند» که به دلیل شیوع کرونا چندین بار با تغییر زمان اکران روبهرو شده، توسط مخاطبان دیده نشده اما درباره لاشانا لینچ شایع شده که در قسمت جدید «جیمز باند» با عنوان «زمانی برای مردن نیست» از او به عنوان مامور ۰۰۷ بعدی یاد شده است. هر چند که همین نیز گمانهزنی رسانههاست و هنوز مشخص نیست آیا جیمز باند بعدی سینما زن خواهد بود یا همان مرد باقی میماند اما نکته اینجاست که با فرض صحت داشتن این موضوع باز هم شاهد تکرار همان چیزی هستیم که در ماجرای ساخت نسخه زنانه «زورو» در حال رخ دادن است؛ اینجا هم قرار است یک زن جای مرد را بگیرد و خبری از خلق قصه تازه و ویژه برای زنان نیست. گویا هالیوود میخواهد «جنس دوم» بودن زنان را با زبان بیزبانی فریاد بزند!
* تحمیل هالیوودی به دنیای زنان
هالیوود که در همه این سالها بویژه در این چند سال اخیر سعی کرده نشان دهد طرفدار فمینیست است و برای حمایت از زنان کار را تا آنجا پیش برد که در جریان پرونده شکایت همسر جانیدپ از این ستاره سرشناس هالیوود، او را از مهمترین پروژههای در حال ساختش کنار گذاشت، حالا به مرحلهای از درماندگی رسیده که به جای ساختن کاراکترهایی زنانه که با رویکردهای قهرمانانه خود به محبوبیت و شهرت جهانی برسند، مجبور است به کاراکترهای مرد دست درازی کند و نسخه زنانه قهرمانهای مرد را بسازد!
این استفاده ابزاری آشکار از زنان است؛ درست است که ما نمیتوانیم برای شما قهرمانی از جنس خودتان و با روحیات و خلقیات و جهانی زنانه خلق کنیم اما با قرار دادن شما در موقعیت قهرمانهای مرد فرصت دیده شدن به قهرمانی از جنس شما را هم میدهیم! این در حالی است که در عوض این کار میشد شخصیتهایی از جنس زنان و البته به مراتب قویتر و بهتر از قهرمانان مرد خلق کرد تا نماینده جامعه زنان و دغدغههای آنها باشد.
هالیوود حتی در این سالها به قهرمانهای زنی که ما میشناختیم هم رحم نکرده است و در نسخههای تازه ساختهشده برخی از این آثار، با تغییر رویه آنها به سمت زنان همجنسگرا، اساسا تصویر شکلگرفته از قهرمانان زن را هم در ذهن مخاطب مخدوش کرده است. «آنشرلی» یکی از همین قهرمانهای مشهور دنیای زنان بود که داستانی محبوب برای کودکان سراسر دنیا بویژه دختران نوجوان به شمار میآید اما در نسخه سریالی که اخیرا توسط نتفلیکس از رمان معروف «آنه در گرین گیبلز» اثر لوسی ماد مونتگومری ساخته شده، روایتهای داستانی کاملا متفاوتی به تصویر کشیده شده که شائبه ترویج همجنسگرایی بین مخاطبان این سریال را تقویت میکند. گویا هالیوود تعریف متفاوت و عجیبی از قهرمانان زن در نظر دارد؛ تصویری که با حقیقت دنیای زنان و قهرمانان مدنظر آنها متفاوت است!
ارسال به دوستان
حمله بزرگ سایبری به وزارت خزانهداری آمریکا و 40 شرکت راهبردی رژیم صهیونیستی
آمریکا و اسرائیل در شوک سایبری
* بر اساس اعلام منابع آمریکایی، اطلاعات حساس وزارت خزانهداری به سرقت رفته است
گروه بینالملل: حملات سایبری به باور بسیاری از تحلیلگران بخش مهمی از جنگهای آینده را تشکیل میدهد. در حمله سایبری میتوان بدون پرداخت هزینههای بالا، ضربهای بزرگ به دشمن یا رقیب وارد کرد. صدمه به ساختارهای اقتصادی و زیربنایی، سرقت اطلاعات حساس و... معمولا مهمترین اهداف هکرهاست. همین هم سبب شده کشورهای پیشرفته دنیا از سالیان قبل سرمایهگذاری سنگینی روی حوزه دفاع و واکنش سایبری انجام دهند تا بتوانند از خود مقابل حملات سنگین و پرتلفات (نه لزوما به معنی تلفات انسانی) دفاع کنند. در حالی که آخرین روزهای سال 2020 میلادی را سپری میکنیم، رسانهها بامداد دیروز از حمله سایبری بزرگی به وزارت خزانهداری آمریکا خبر دادند. روزنامه واشنگتنپست نخستین رسانهای بود که این خبر را منتشر کرد. مقر وزارت خزانهداری آمریکا در واشنگتن است و «استیون منوچین» ریاست آن را بر عهده دارد. این حمله آنقدر برای آمریکاییها مهم بود که بر اساس آنچه خبرگزاری رویترز گزارش داده، شورای امنیت ملی آمریکا نشستی اضطراری در کاخ سفید برگزار کرد. هنوز معلوم نیست آیا دونالد ترامپ هم شخصا در این نشست حضور داشته یا خیر.
* جزئیات حمله سایبری به وزارت خزانهداری آمریکا
به گزارش «وطن امروز»، وزارت خزانهداری آمریکا یکشنبهشب به وقت تهران اعلام کرد یک گروه هکری پیچیده که مورد حمایت یک دولت خارجی بوده، طی یک حمله سایبری که چندین ماه ادامه داشته اقدام به سرقت اطلاعات وزارت خزانهداری آمریکا و سازمان آمریکایی مسؤول درباره تصمیمگیری درباره سیاستهای اینترنت و ارتباطات موسوم به اداره ملی اطلاعات و مخابرات وابسته به وزارت بازرگانی کرده است. رسانهها گزارش دادهاند این حمله سایبری به قدری جدی بود که باعث شد نشست اضطراری شورای امنیت ملی در کاخ سفید برگزار شود. سازمانهای اطلاعاتی آمریکا نگرانند هکرهایی که وزارت خزانهداری آمریکا را هدف قرار دادهاند ممکن است از ابزاری مشابه برای نفوذ به دیگر سازمانهای آمریکایی استفاده کرده باشند. «جان الیوت» سخنگو و از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا هم در واکنش به این حمله سایبری اعلام کرد این شورا از خبرها درباره سرقت گزارشهای حساس از وزارت خزانهداری مطلع شده و این نهاد اقدامات لازم را در این باره اتخاذ خواهد کرد. بر اساس اطلاعات ارائه شده از سوی خبرنگار امنیت سایبری خبرگزاری رویترز، وزارت خزانهداری، سازمان ملی اطلاعات و ارتباطات (زیرمجموعه وزارت بازرگانی) و چند سازمان آمریکایی دیگر مورد این حمله قرار گرفته و اطلاعاتشان هک شده است. رویترز همچنین در خبری نوشت هکرها ایمیلهای داخلی وزارت خزانهداری آمریکا و سازمانی را که درباره سیاستهای مربوط به اینترنت و ارتباطات در این کشور تصمیمگیری میکند، رصد کردهاند. این حادثه اندکی پس از آن رخ داد که دولت ترامپ رئیس سازمان حمایت از زیرساخت امنیت سایبری را اخراج کرد.
عصر دیروز همچنین برخی رسانهها خبر دادند سرویسهای گوگل مثل یوتیوب و جیمیل در سراسر جهان از دسترس خارج شدند، گوگل هنوز درباره این موضوع اظهارنظر نکرده است.
* حمله از جانب کیست؟
در حالی که منابع رسمی تاکنون اعلام نکردهاند هکرها به دستور کدام کشور این حمله را ترتیب دادهاند اما روزنامه آمریکایی واشنگتنپست اعلام کرد هکرهای روس پشت حمله سایبری به وزارت خزانهداری آمریکا قرار دارند. آمریکاییها سالهاست هر حمله هکری به سیستمها، سایتها یا ساختارهای خود را به ایران یا روسیه نسبت میدهند. ساعتی بعد از اعلام این حمله نیز واشنگتنپست بدون ارائه اسناد، روسیه را عامل این حمله معرفی کرد. این روزنامه ادعا کرد هکرهای روس پشت این حمله سایبری بودهاند. پایگاه اینترنتی این روزنامه در گزارشی با عنوان «هکرهای روس پشت حمله سایبری به وزارت خزانهداری آمریکا» به قلم «الن ناکاشیما» و «کریک تیمبرگ» نوشت: به گفته افراد مطلع در این زمینه، هکرهای دولت روسیه به وزارت خزانهداری و بازرگانی و سایر سازمانهای دولتی آمریکا نفوذ کردهاند. افراد مطلع در این باره گفتند مقامات آخر هفته در تلاش بودند میزان نفوذها را ارزیابی کنند و اقدامات متقابل موثری انجام دهند اما علائم اولیه نشان داد این نفوذ طولانیمدت و قابل توجه بوده است. افراد آشنا با این نفوذها که به دلیل حساسیت موضوع خواستند نامشان فاش نشود، در این باره گفتند هکرهای روس که با نامهای مستعار «ایپیتی۲۹» (APT29) یا «کوزی بِر» (Cozy Bear) شناخته میشوند، بخشی از سرویس اطلاعات خارجی این کشور هستند و در برخی موارد به سیستمهای ایمیل نفوذ کردهاند. به گفته «فایر آی» (Fire Eye) یک شرکت سایبری که خودش نیز هک شده است، اعلام کرد حملات سایبری انجام شده شامل حمله به شرکتهای دولتی، مشاورهای، فناوری، مخابرات و نفت و گاز است.
* حملات پرسابقه سایبری به آمریکا
«جان اسکات ریلتون» محقق ارشد آزمایشگاه سیتیزن در دانشکده امور جهانی و سیاستگذاری عمومی دانشگاه تورنتو گفت: این یک معامله بزرگ است و با توجه به آنچه اکنون درباره محل وقوع نفوذ میدانیم، انتظار دارم با بررسی بیشتر صورت عملیات، دامنه هک افزایش یابد. وقتی که یک گروه تهاجمی مانند این گروه، به عمق بسیاری از سامانههای مطلوب دست مییابد، آنها قصد استفاده گسترده از آن را دارند. «فایر آی» هفته گذشته گزارش داد این شرکت مورد هک واقع شده و ابزارهای هکی که این شرکت برای آزمایش دفاعی رایانه مشتریان استفاده میکرد، به سرقت رفته است. در زمان دولت باراک اوباما نیز یک گروه هکر روسی سرورهای ایمیل وزارت خارجه آمریکا و کاخ سفید را هک کرد. سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ این گروه، یک کار جاسوسی گسترده انجام داد که هزاران سازمان از جمله آژانسهای دولتی، سفارتخانههای خارجی، شرکتهای انرژی، شرکتهای مخابرات و دانشگاهها را هدف قرار داد. به عنوان بخشی از این عملیات، این گروه سیستمهای ایمیل طبقهبندی نشده کاخ سفید، ستاد مشترک پنتاگون و وزارت امور خارجه آمریکا را هک کرد.
«مایکل دانیل» که آن زمان هماهنگکننده امنیت سایبری کاخ سفید بود، گفت: این نخستین بار بود که ما میدیدیم روسها بسیار تهاجمیتر میشوند و به جای اینکه پس از شناسایی، مانند ارواح محو شوند، در حال تقلا برای دسترسی به شبکهها هستند.
یکی از قربانیان آن حمله در سال ۲۰۱۵، کمیته ملی دموکرات آمریکا بود.
* حمله سایبری به ۴۰ شرکت راهبردی رژیم صهیونیستی
روز گذشته همچنین رسانههای رژیم صهیونیستی از حمله سایبری به سرورهای بیش از 40 شرکت حملونقل و لجستیکی این رژیم خبر دادند. به نوشته روزنامه صهیونیستی «کالکالیست» گفته میشود اهداف این حمله گسترده سایبری، واردکنندگان تجهیزات نظامی حساس و شرکتهای لجستیکی و وارداتی هستند. این روزنامه نوشت هکرها اطلاعاتی را که برای کشورهای دشمن دارای ارزش راهبردی است به سرقت بردهاند. رسانههای فلسطینی هم به نقل از شبکه رسمی «کان» رژیم صهیونیستی گزارش دادند هکرها باجافزاری به نام «Pay۲Key» را به شرکت «هابانا لابس» وابسته به شرکت «اینتل» اسرائیل که در زمینه توسعه برنامههای هوش مصنوعی تخصص دارد، ارسال کردند. کان اعلام کرد: بحث درباره مجموع حملاتی است که از سروری استفاده میکنند که امکان ارتباط از راه دور و مدیریت دستگاههای کامپیوتر برای نفوذ در سیستمهای شرکتها را به آنها میدهد. این شبکه گزارش داد: هکرها در شبکه توئیتر، اطلاعات اولیه از شرکت «هابانا لابس» را منتشر کردند که حاوی نمودار جریان اطلاعات و کدهای سیستمهایی بوده که شرکت آن را توسعه میدهد، اطلاعاتی که بیانگر توان این هکرها برای رسیدن به سریترین کتابخانههای این شرکت است. بر اساس گزارش کان، این حمله به شرکت هابانا لابس در چارچوب حملاتی انجام شده که ۴۰ شرکت را شامل میشود که همگی مشتریان شرکت نرمافزاری «عمیتال» هستند. از جمله این شرکتها، شرکت خدمات لجستیکی و مرسولات اسرائیل به نام «اوریان» است که در این باره اعلام کرد از این حملات سایبری آسیب دیده و گزارشی را در این باره به بورس رژیم صهیونیستی ارائه کرده است. روزنامه یدیعوتآحارانوت در این زمینه نوشت مشخص نیست حملات سایبری از سوی چه کشوری بوده یا اینکه این عملیات توسط چه گروهی از هکرها انجام شده است.
کمتر از ۲ هفته پیش، این روزنامه صهیونیستی گزارش داده بود هکرها موفق شدند کنترل سایت و سرورهای شرکت «شاربیت» را به دست گرفته و کارتهای هویت شماری از مشتریان و مکالمه تلفنی یکی از مشتریان با شرکت را روی صفحه اصلی آن قرار دهند. هکرها همچنین نام و مشخصات یکی از قضات بزرگ دادگاه رژیم صهیونیستی را هم منتشر کردند. تیم هکری به نام «بلاک شادو» اقدام به فروش اطلاعات شخصی از بیمهشدگان شرکت بیمه شاربیت رژیم صهیونیستی کرده بود. سازمان پخش رژیم صهیونیستی (مکان) در این خصوص گزارش داد فروش اطلاعات شخصی بیمهشدگان توسط این تیم هکری پس از آن انجام شد که شرکت شاربیت حاضر نشد ۴ میلیون دلار به آنها باج دهد. باجافزارها از تمام شرکتهای مذکور خواستهاند بین ۷ تا ۹ بیتکوین پرداخت کنند که قیمت تقریبی آن بین ۳۷۵ تا ۴۷۵ هزار شکل (۱۱۳ تا ۱۴۴ هزار دلار) است.
***
[کرملین: اینگونه اقدامات هیچ ارتباطی به ما ندارد]
«دیمیتری پسکوف» سخنگوی کرملین دیروز با رد اتهامات اخیر درباره نقش مسکو در حمله سایبری به خزانهداری آمریکا، از ایالات متحده خواست به این اتهامات بیاساس علیه روسیه پایان دهد. بنا به گزارش خبرگزاری روسی تاس، سخنگوی کرملین در جمع خبرنگاران درباره برخی اتهامات رسانههای آمریکایی مبنی بر نقش روسیه در حمله سایبری یکشنبه شب به وزارت خزانهداری آمریکا گفت: «بار دیگر این اتهامات و اظهارات را رد میکنم. اگر ماههای زیادی است که حملاتی انجام میشود و آمریکا قادر نیست اقدامی در مقابل آن انجام دهد، دلیل نمیشود برای هر چیز اتهامات بیاساس به روسیه وارد کند. اینگونه اقدامات هیچ ارتباطی به ما ندارد». سفارت روسیه در آمریکا هم اعلام کرد حملات در فضای اطلاعات با اصول سیاست خارجی روسیه مغایرت دارد و رسانههای آمریکا بار دیگر اتهاماتی بیاساس درباره حملات هکری روسیه به ارگانهای دولتی آمریکا مطرح کردهاند.
ارسال به دوستان
دربست کاراکاس
* «ان دروس» یکی از 10 نفتکش ایرانی عازم ونزوئلا ، در ساحل این کشور پهلو گرفت
گروه سیاسی: نخستین نفتکش از ناوگان نفتکشهای ایرانی که به سمت ونزوئلا راهی شده بود در یکی از بندرهای این کشور پهلو گرفت.
به گزارش «وطن امروز»، مبدأ و مقصد تهران- کاراکاس بیش از هر زمان دیگری محل تردد نفتکشهای تحریمشکن شده است. اردیبهشتماه سال جاری بود که خبر نزدیک شدن 5 نفتکش ایرانی حامل سوخت به آبهای ونزوئلا خبرساز شد؛ خبری که حکایت از آغاز مسیری جدید در روابط میان جمهوری اسلامی ایران و ونزوئلا به عنوان ۲ کشور تحریمشده داشت. در همان برهه زمانی و پیش از پهلوگیری تکتک این نفتکشها در آبهای ونزوئلا برخی رسانهها از احتمال ورود مستقیم آمریکا به این تبادل و جلوگیری از موفقیت آن سخن گفتند اما گذر زمان و پهلوگیری 5 نفتکش ایرانی در کاراکاس تمام این اما و اگرها را بیاعتبار کرد. ایران برای تامین بنزین به کمک ونزوئلایی شتافته بود که یک دهه قبل در برههای که احتمال تحریم بنزین ایران میرفت، به عنوان یک متحد استراتژیک کنار کشورمان ایستاده بود. ایده تبادل سوخت در برابر طلا، از سوی ۲ کشور در حالی پیگیری میشد که اخبار و شواهد نشان از آغاز سلسله همکاریهای اقتصادی 2 طرف داشت؛ تعمیر پالایشگاه ونزوئلا از سوی ایران، تاسیس فروشگاه محصولات ایرانی در کاراکاس با نام مگاصیص و گمانهزنیها پیرامون نقش ایران برای به فروش رساندن نفت خام فوقسنگین ونزوئلا بخشی از این شواهد بود.
با این همه، چند ماه پس از پهلوگیری 5 نفتکش ایرانی در سواحل ونزوئلا، بار دیگر اخباری مبنی بر حرکت 4 نفتکش دیگر به سمت آبهای این کشور منتشر شد؛ اخباری که حکایت از مصمم بودن طرفین برای این مبادله فارغ از فشارها و تهدیدهای آمریکا داشت. در این میان اواسط آذرماه بود که خبرگزاری بلومبرگ به نقل از منابع مطلع گزارش داد 10 نفتکش ایرانی حامل محصولات نفتی راهی ونزوئلا شدهاند. افزایش تعداد نفتکشها به عدد 10 آن هم در شرایطی که دولت آمریکا همواره نارضایتی خود را نسبت به این مبادلات بیان داشته بود، نشان از عزمی راسخ برای ادامه این مسیر میداد.
در همین زمینه روز گذشته خبر پهلوگیری نخستین نفتکش از ناوگان نفتکشهای ایرانی که به سمت ونزوئلا راهی شده بودند منتشر شد. خبرگزاری بلومبرگ با اشاره به اسنادی که مدعی مشاهده آنها شده بود، نوشت: کشتی نفتکش «ان دروس»Ndros) ) که شرکت ملی نفت ایران آن را رزرو کرده است، به سواحل ونزوئلا رسید و با عمیق شدن روابط بین این ۲ کشور که هر ۲ تحت تحریم آمریکا هستند، انتظار میرود نفت خام ونزوئلا را بارگیری کند. اسامی شرکت ملی نفت ایران به عنوان مشتری و شرکت ملی نفت و گاز ونزوئلا به عنوان ارسالکننده، فهرست شده است. طبق برنامهریزیها، نفتکش «ان دروس» قرار است 9/1 میلیون بشکه نفت خام صادراتی «مری-16» را در بندر خوزه که تحت کنترل دولت ونزوئلاست، بارگیری کند. تثبیت جایگاه ایران در مبادلات سوختی با ونزوئلا، فارغ از دستاوردهای اقتصادی برای کشورمان، تبدیل به مانور اقتداری نیز در فضای بینالمللی مقابل ستیزهجوییهای آمریکا شده است. پیش از این در زمان حرکت 5 نفتکش ایرانی به سمت آبهای ونزوئلا، واشنگتنپست در گزارشی با همین موضوع نوشته بود: ایران چشمانداز و مرکز نفوذ جدید خود را در امتداد دریای کارائیب فراهم میکند. به نوشته این روزنامه آمریکایی، سفرهای دریایی از ایران به ونزوئلا آزمایشی است که نشان میدهد دولت ترامپ تا کجا نزدیک شدن روابط 2 کشوری را که دشمن خود میداند، برمیتابد.
در چنین شرایطی تقویت روابط اقتصادی ایران با آمریکای لاتین را میتوان به عنوان یکی از پادزهرها در برابر تحریمهای آمریکا به حساب آورد. تعلل و بیاشتیاقی دولت روحانی در بهرهبرداری حداکثری از آمریکای لاتین در شرایطی رقم خورد که او و دولتمردانش تمام پیشفرضهای خود را بر تقویت مناسبات با آمریکا و اروپا تطبیق داده بودند و از همین رو تا پیش از خروج آمریکا از برجام و تجربه تحریمهای پسابرجامی، گام موثری در زمینه بهرهبرداری از این روابط برنداشتند.
پیش از این «وطن امروز» در گزارشی تحلیلی با عنوان «برد- برد واقعی در بلوک تحریمیها» از لزوم تقویت ارتباط با آمریکای لاتین و سنگاندازیهای جریان غربگرا در برابر این سیاست نوشته و یادآوری کرده بود: «تبدیل آمریکای لاتین به یک فرصت ناب را تنها نباید محدود به جنبه اقتصادی دانست و نمیتوان چشم بر متغیرهای دیگر یعنی سیاست خارجی، استکبارستیزی و وجود دولتهای مستقلی که مغضوب ایالاتمتحده آمریکا هستند، بست. غضب آمریکا بر دولتهای ونزوئلا، کوبا، بولیوی، نیکاراگوئه و... که در دهههای اخیر تجربه سیاستهای مستقل و ضداستکباری داشتهاند، باعث شده پرونده تحریم و کودتا برای براندازی این دولتها و روی کار آوردن دولتهای دستنشانده، همواره برای آمریکا باز باشد. در چنین فضایی میزان استفاده از ظرفیت بالقوه آمریکای لاتین، به عنوان یک شریک سیاسی و اقتصادی که در عین نقشآفرینی متقابل در عرصه انرژی، میتواند یک بازار مصرف بزرگ نیز به شمار رود را میتوان یکی از شاخصهای سنجش سیاست خارجی هر دولت و جریان سیاسی به شمار آورد».
***
بازگشایی مجدد سفارت بولیوی در تهران
وزیر خارجه بولیوی یکشنبهشب به وقت تهران از احیای روابط با ونزوئلا، مکزیک، کوبا، آرژانتین، نیکاراگوئه و ایران خبر داد. به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری کوبایی پرنسالاتینا، «روگیلو مایاتا»، وزیر خارجه بولیوی قصد احیای روابط با ونزوئلا، مکزیک، کوبا، آرژانتین، نیکاراگوئه و ایران را دارد. به گفته وی، این روابط در زمان «جینین آنز» رئیسجمهوری سابق بولیوی به سردی گراییده بود. وی گفته بولیوی باید در چارچوب احترام به حاکمیت کشورها، در پی بهبود روابط با کشورهای دیگر باشد و در این مسیر بهبود روابط با ونزوئلا در حال انجام است. مایاتا گفت: ضرورت دارد با کشورهای منطقه متحد شویم و به همین دلیل باید با همه کشورها گفتوگو کنیم. رئیس دستگاه دیپلماسی بولیوی درباره روابط با ایران نیز گفت کشورش در پی بازگشایی سفارتخانه خود در تهران است و این اقدام یکی از مهمترین اقدامها در مخالفت با سیاستهای دولت آمریکاست. چندی قبل دولت جدید بولیوی به ریاست «لوئیس آرسه» از تجدید روابط دیپلماتیک با تهران و کاراکاس خبر داد. آرسه فقط ۳ روز بعد از به دست گرفتن قدرت در بولیوی، ضمن پذیرش استوارنامههای سفرای جدید ایران و ونزوئلا، نشان داد قصد تغییر مسیر این کشور را دارد. بر این اساس، دولت جدید بولیوی با صدور بیانیهای گفت میخواهد روابط دیپلماتیکی را که توسط دولت موقت قبلی به ریاست جینین آنز مخدوش شده و آسیب دیده بود، مجددا برقرار کند. وی درباره سفیر جدید ایران نیز گفته بود: آنها (ایرانیها) همیشه در بولیوی مورد استقبال هستند. ما به تقویت پروژههای مشترک در جهت منفعت مردمان خود ادامه میدهیم.
ارسال به دوستان
گزارش دیوان محاسبات درباره لایحه بودجه ۱۴۰۰ منتشر شد
کسری ۱۹۵ هزار میلیارد تومانی
دیوان محاسبات با بررسی کارشناسی منابع بودجه و با فرض تحقق صادرات 5/1 میلیون بشکه نفت در روز، کسری لایحه بودجه 1400 را حداقل 195 هزار میلیارد تومان پیشبینی کرد.
دیوان محاسبات کشور، کسری لایحه بودجه 1400 دولت را در خوشبینانهترین حالت 195 هزار میلیارد تومان برآورد کرد. کل رقم منابع عمومی بودجه 841 هزار میلیارد تومان است، بنابراین 23 درصد منابع، امکان تحقق در شرایط موجود را ندارد.
برآورد کارشناسی از عدم تحقق منابع عمومی دولت برای بودجه سال آینده 77 درصد ذکر شده که رقمی بالغ بر 646هزار و 690 میلیارد تومان امکان وصول دارد. در بخش درآمدها 24 هزار میلیارد تومان بیشبرآورد منابع مشاهده میشود که سهم درآمد مالیاتی و گمرکی 24 هزار میلیارد تومان است. بخش واگذاری داراییهای مالی که بیشترین ابهامات درباره فروش 3/2میلیون بشکه نفت و میعانات از سوی کارشناسان مطرح شده 87 هزار میلیارد تومان کسری دارد. از این میزان 63 هزار میلیارد تومان مربوط به صادرات نفت خام و میعانات گازی میشود.
اموال منقول و غیرمنقول نیز با تحقق 10 درصدی روبهرو خواهد شد و در نهایت 2500 میلیارد تومان از این ردیف عایدی برای دولت قابل تصور است. در بخش واگذاری داراییهایی مالی نیز با 83 هزار میلیارد تومان عدم تحقق منابع روبهرو هستیم که پیشفروش نفت یا اوراق 14 هزار میلیارد تومان کسری و فروش سهام شرکتهای دولتی با 53 درصد تحقق، کسری 45 هزار میلیارد تومانی خواهد داشت. به دلیل محدودیت در صادرات نفت و میعانات گازی، سهم صندوق توسعه ملی نیز کاهش مییابد، از این رو حداکثر برداشت 68 درصدی برای سال آینده امکانپذیر بوده و 24 هزار میلیارد تومان عدم تحقق منابع مشاهده میشود. با عنایت به وضعیت حاکم بر فضای اقتصاد کلان کشور و آثار بیماری کرونا بر فعالیتهای اقتصادی و همچنین اظهارنظر رسمی مقامات مرتبط با حوزههای مالیاتی و گمرکی، با فرض شرایط و زیرساختهای موجود برای سازمان امور مالیاتی و گمرک حداکثر 230.589 میلیارد تومان وصول خواهد شد.
برای محاسبه نفت فرض شده که دولت قادر باشد روزانه 1.500.000 بشکه نفت خام و میعانات گازی صادر کند اما در صورتی که صادرات 1.000.000 بشکه در روز در نظر گرفته شود، میزان عدم تحقق منابع حاصل از نفت از 63.772 میلیارد تومان به 103.600 میلیارد تومان افزایش مییابد. بنابراین عدم تحقق منابع عمومی دولت حدود234.000 میلیارد تومان خواهد بود. با توجه به عملکرد دولت در سنوات گذشته درباره واگذاری اموال منقول و غیرمنقول و طرحهای تملک داراییهای سرمایهای، در حالت خوشبینانه دولت میتواند 10درصد از منابع پیشبینی شده در این بخش را وصول کند. با توجه به عملکرد دولت در فروش اوراق مالی اسلامی طی سنوات اخیر، به نظر میرسد دولت در تحقق این بخش مشکل چندانی نداشته باشد.
منابع حاصل از صندوق توسعه ملی در سناریوی صادرات 1.500.000 بشکه نفت خام و میعانات گازی و صادرات 9/2میلیارد دلار خالص صادرات گاز در سال آینده به میزان 24.160 میلیارد تومان با عدم تحقق مواجه خواهد شد. پیشبینی میشود در صورت عدم تحقق صادرات 2.300.000بشکه در روز، امکان پیشفروش نفت خام میسر نمیشود و در صورت فروش اوراق مالی سلف نفتی پیشبینی این است که 80 درصد این ردیف محقق میشود. با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر کشور و وضعیت فعلی بازار سرمایه به نظر میرسد در وضعیت خوشبینانه دولت بتواند حداکثر حدود 50.000 میلیارد تومان از پیشبینی انجام شده درباره فروش شرکتهای دولتی در سال آینده را محقق کند.
* وابستگی بودجه ۱۴۰۰ به نفت چطور ۵۰ درصد شد؟
در حالی که رئیس سازمان برنامه و بودجه مدعی است وابستگی بودجه ۱۴۰۰ به نفت حداکثر ۲۳درصد است بررسی جزئیات آماری بودجه پیشنهادی، وابستگی حداقل ۵۰ درصدی بودجه به نفت را نشان میدهد. وابستگی بیش از حد بودجه 1400 به نفت در حالی با انتقاد کارشناسان اقتصادی و مجلسیها همراه شده است که دولت مدعی است حداکثر وابستگی بودجه سال آینده به نفت حدود 23 درصد است!
کارشناسان معتقدند دولت به منظور اصلاح ساختار بودجه حداقل در سال پایانی، باید از وابستگی بودجه به نفت کم میکرد اما بودجه پیشنهادی به مجلس شورای اسلامی نشان داد نه تنها از وابستگی به نفت کم نشده، بلکه از اعداد و ارقام بودجه مشخص است بودجه 1400 بیشتر از سالهای قبل بوی نفت میدهد! البته در نگاه اول، بررسی لایحه بودجه سال 1400 نشان میدهد وابستگی بودجه به نفت حدود 24 درصد است که نسبت به الزام تعیینشده در قانون برنامه ششم توسعه (3/20 درصد) حدود 4واحد درصد انحراف دارد اما دقت بیشتر در ارقام لایحه بودجه پیشنهادی دولت نشان میدهد میزان وابستگی بودجه به نفت حدود 50 درصد است نه 23 درصد اعلامی از سوی دولت.
در حالی که محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه گفته است «فروش نفت را طوری تنظیم کردیم که در بیشترین حد به 199 هزار میلیارد تومان میرسد، از این رو حدود 23درصد کل بودجه به نفت وابسته است»، در گزارشی که دیوان محاسبات کشور منتشر کرده و در جداول زیر نیز مشخص است، جمع منابع عمومی بودجه دولت نشان میدهد لایحه پیشنهادی دولت برای سال آینده حداقل 50 درصد وابستگی به نفت دارد. برای پی بردن به این موضوع کافی است نگاهی داشته باشیم به درآمدهای پیشبینی شده دولت در لایحه بودجه 1400 از محل صادرات نفت، میعانات گازی، پیشفروش نفت، خوراک میعانات گازی به پتروشیمی، طلب سهم دولت از پتروشیمی، استفاده از صندوق توسعه ملی و درآمد حاصل از مابهالتفاوت نرخ ارز ترجیحی!
دولت در حالی وابستگی بودجه به نفت را 23 درصد اعلام کرده که مجموع درآمد نفتی بودجه را 199 هزار میلیارد تومان برآورد کرده است و بر همین اساس، سهم آن از بودجه 841 هزار میلیارد تومانی بیش از 23 درصد شده است. این در حالی است که در لایحه بودجه 1400، ردیفهای درآمدی دیگری هم به چشم میخورد که محل تأمین آن از درآمد فروش نفت است و در محاسبه دولت منظور نشده است! این ردیفهای درآمدی شامل 70 هزار میلیارد تومان پیشفروش نفت، 75 هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان برداشت از صندوق توسعه ملی، 32 هزار میلیارد تومان خوراک میعانات گازی به پتروشیمی، 16 هزار میلیارد تومان طلب سهم دولت از پتروشیمی و 95 هزار میلیارد تومان درآمد حاصل از مابهالتفاوت نرخ ارز ترجیحی به نرخ سامانه معاملات الکترونیکی است که مجموع این درآمدها به اضافه 199 هزار میلیارد تومان اولیه 488 هزار میلیارد تومان میشود که در واقع رقم واقعی درآمد نفتی بودجه 1400 است و با این حساب سهم نفت از بودجه سال آینده حدود 50 درصد میشود.
ارسال به دوستان
هزینههای مواضع نسنجیده درباره مذاکره با آمریکا
روایت تذکر درسآموز رهبر انقلاب به هاشمی
را از احتجاج رهبر معظم انقلاب با مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی درباره مناسبات ایران با آمریکا یادآوری کرده است. اظهارات «سیدمرتضی نبوی» در مصاحبه اختصاصی با تسنیم به این شرح است: در سال ۹۱ که دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، همه اعضا خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدیم. بعد از آنکه جلسه رسمی تمام شد، از آنجایی که پیش از آن، آقای هاشمی در مصاحبهای با یک فصلنامه مواضعی درباره مذاکره و رابطه با آمریکا گرفته بودند که موجب سوءاستفاده در داخل و خارج شده بود، حضرت آقا در آن جلسه تذکر دادند و خطاب به آقای هاشمی فرمودند این موضع شما سبب سوءاستفاده دشمن شد. آقا در این جلسه با تاکید ضمنی بر ضرورت مواجهه عقلانی و هوشمندانه با آمریکا، فرمودند: این روزها درباره صحبتهای آقای هاشمی بحثهایی پیش آمده که خواستم در این جلسه عرض کنم برای این کار(صحبتهای آقای هاشمی) بدترین وقت ممکن انتخاب شد. آقا گفتند که البته ما درباره نظریه مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا با آقای هاشمی سالهاست بحث داریم و از زمان ریاستجمهوری ایشان در این زمینه بحث میکردیم. اما اظهاراتی که آقای هاشمی اخیرا کردند نبایستی انجام میشد، چرا که الان آمریکاییها در مقابل ما جبهه گرفتهاند، اقدامات و تحریمهایشان را تشدید کردند و امید آنها این است که این تحریمها ما را به عقبنشینی وادار میکند. در واقع آقا در ضمن بیاناتشان به آقای هاشمی تذکر دادند که اینطور دم از ضرورت مذاکره و رابطه با آمریکا زدن، سیگنال چندپارچگی و انشقاق در طرف ایرانی و همچنین ضعف و استیصال ایران را به طرف مقابل میفرستد و باعث میشود روحیه دشمن تقویت و به کسب امتیازات زیاد از ایران امیدوارتر شود و نفعی برای ایران در این بین نباشد. لذا این اصولاً خلاف مقتضای تشخیص مصلحت است. به عبارت روشنتر، در این نحو موضعگیری، مصلحتی برای ملت و کشور نیست. البته جالب اینجاست که خود آقای هاشمی در این دیدار اذعان میکرد و البته جای دیگری هم گفته است که با امام(ره) درباره -فکر میکنم- ۷ موضوع صحبت کردم و گفتم این مسائل باید در زمان حیات شما حل شود. مثلا درباره عربستان و جنگ و... بود. خود آقای هاشمی میگوید امام به بقیه موضوعات اعتنا کردند اما درباره رابطه با آمریکا کاری نکردند یعنی تغییر موضع ندادند. البته با ارجاع به بقیه مواضع و فرمایشات امام(ره) کاملا مشخص است که نظر امام(ره) خلاف نظر آقای هاشمی بوده است.
رهبر معظم انقلاب در این دیدار به آقای هاشمی گفتند که نباید این حرفها را میزدید. مقام معظم رهبری در ادامه نکته بسیار مهمی گفتند که به نظرم تعیینکننده است. ایشان اشاره کردند که درباره مساله نحوه مواجهه با آمریکا از همان دوران ریاستجمهوری آقای هاشمی مباحثاتی وجود دارد. آقا اشاره کردند که در زمان ریاستجمهوری آقای هاشمی این بحث در شورای عالی امنیت ملی -که خود آقای هاشمی ریاستش را بر عهده داشت- مطرح شده بود. صورت مذاکرات برای آقا میآید که در آن منافعی در رابطه با آمریکا قید شده بود. آقا گفتند که با آقای هاشمی در این باره جلسات متعددی صحبت شده و حتی صدای آقای هاشمی هم همانطور که خودش میداند ضبط است که در شورای عالی امنیت ملی گفتهاند آیتالله خامنهای در رد مواضع ما در زمینه نحوه عمل در برابر آمریکا استدلالهایی دارد که ما جواب آن استدلالها را نداریم. آقای هاشمی در همین جلسه این نقل قول آقا را تایید کردند. یعنی گفتند که بله! من این حرف را زدهام [که جوابی به استدلالهای شما نداریم]. آقا بر همین اساس ادامه دادند پس مشخص است که این حرفهای ما بر مبنای استدلال است نه بر مبنای عصبیت و عصبانیت و پایبندی به امور موهوم و این را خود آقای هاشمی هم میدانند.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
دولت مناسباتش با ملت را بازسازی کند
دکتر مهدی بشارتدهسلوطی: یکی از مشکلات جدی اقتصاد کشور در حال حاضر، رفتن نقدینگی به سمت بازارهای طلا، ارز و مسکن است که افزایش قیمت در این بازارها را در پی داشته است. این مشکل زمانی آغاز شد که دولت کاهش سرعت گردش پول خود در این دوره نسبتا طولانی رکود را با افزایش حجم نقدینگی جبران کرد.
این مساله حتی امکان سوءاستفاده برای برخی افراد را به وجود آورد. از طرف دیگر دولت بخش عمدهای از پروژههای اقتصادی خود را به دلایل گوناگون تعطیل کرد و پول را به صورت سرگردان در اختیار بانکها قرار داد و در نتیجه بانکها نیز از همین منبع به مردم سود پرداخت میکردند. اما مشکل آنجا بروز کرد و تشدید شد که به دلیل سودده نبودن اقتصاد کشور، بانکها در پرداخت سود سپرده به مردم دچار مشکل شدند و به همین دلیل مردم پول خود را از بانک خارج و برای حفظ قدرت خرید خود آن را به داراییهای بادوام بویژه داراییهایی با قدرت نقدشوندگی بالا مانند طلا و ارز تبدیل کردند. افزایش تقاضا برای طلا و ارز به طور طبیعی منجر به افزایش قیمت شد و این افزایش قیمت نیز انتظارات تورمی را ایجاد کرد که در نتیجه منجر به موج دوم و سوم افزایش قیمتها شد و دخالت کشورهای خارجی نیز این مشکلات را تشدید کرد.
اما مساله بسیار مهم این است که این مشکلات به دلیل نبود اعتماد متقابل میان ملت و دولت بیش از پیش تشدید شده است. راهحل این مشکل این است که در بعد سیاسی باید مناسبات میان دولت و ملت بازسازی شود و لازمه آن اعتماد دولت به مردم و تحقق اقتصادی است که مردم، پایه و اساس آن باشند.
ما در موارد متعدد از جمله بحران کرونا دیدیم تنها راهحل مشکلات، مشارکت اجتماعی و همراهی مردم است؛ اقتصاد نیز از این قاعده مستثنا نیست. اقتصاد مردمپایه و مشارکتی با کم کردن نقشآفرینی دولت و محدود کردن آن به نقش نظارتی میتواند منجر به بازسازی اقتصاد و حل مشکلات اقتصادی و همچنین ایجاد اعتماد میان دولت و مردم شود.
واقعیت آن است که اقتصاد دولتی، اقتصادی رانتزا و فسادآمیز است و مهمترین مشکلات اقتصادی به نقش دولتها در اقتصاد برمیگردد. در ایران بیش از 80 درصد اقتصاد و بیش از نیمی از شرکتهای فعال در حوزههای اقتصادی، دولتی هستند.
از طرف دیگر در سالهای اخیر که بحث خصوصیسازی مطرح شده است، آنچه شاهد آن هستیم تنها انتقال مالکیت است و مدیریتها واگذار نمیشود؛ در حالی که هر ۲ اهرم خصوصیسازی یعنی مالکیت و مدیریت باید به صورت موازی حرکت کنند و واگذار کردن مالکیت شرکت در حالی که مدیریت آن همچنان با دولت باشد، تاثیری نخواهد داشت.
یکی دیگر از مشکلات بسیار جدی اقتصاد کشور عدم استقلال بانک مرکزی است. از آنجا که بانک مرکزی و سیاستهای پولی کشور در اختیار دولت است، این سیاستها خارج از سیاستهای پولی دولت تعریف نمیشود، یعنی دخل و خرج کشور به طور کامل دست دولت بوده و دولت میتواند بیمحابا و بدون پشتوانه پول منتشر و خرج کند. از طرف دیگر، بزرگ بودن دولت مشکلی جدی است که باید نسبت به رفع آن اهتمام ورزید. بارها دیده شده مسؤولان اعلام کردهاند قصد دارند برای کوچک کردن دولت، ۲ وزارتخانه را ادغام کنند اما در عمل این کوچکسازی تنها به تغییر تابلوی وزارتخانه منتهی شده و همان نیروها و ادارات به شکل سابق به فعالیت خود ادامه میدهند.
موضوع دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، نقشآفرینی دانشگاه در اقتصاد است. متأسفانه در کشور ما دانشگاهها هیچ نقشی در تولید و اقتصاد ندارند و دانش و دانشگاه هنوز به عامل ثروت تبدیل نشده است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای جهان بیش از 70درصد متوسط رشد اقتصادشان محصول دانش آنهاست. یکی دیگر از دلایل مشکلات اقتصادی کشور را میتوان نگاه بیش از اندازه به خارج از کشور دانست. هر چند هیچ کشوری نمیتواند بدون ارتباط با کشورهای دیگر به حیات خود ادامه دهد و باید روابط اقتصادی و تجاری متقابل وجود داشته باشد اما نباید امکانات خود را نادیده گرفته و در انتظار کشورهای دیگر باشیم و ارتباط اقتصادی را تنها به برخی کشورهای بزرگ محدود کنیم.
برای مثال بهترین شرکای تجاری ایران میتوانند 2 میلیارد مسلمانی باشند که بیشتر آنها مصرفکننده بوده و در همسایگی ما قرار دارند و میتوانیم به این کشورها کالا بویژه مواد غذایی صادر کنیم.
نکته مهم این است که نباید به گونهای رفتار کرد که به نظر برسد در حال گدایی منافع اقتصادی خود از کشورهای اروپایی هستیم؛ در حالی که میتوانیم با تنوعبخشی به شرکای تجاری خودمان یک بازار گسترده ایجاد کنیم.
متأسفانه از بسیاری از ظرفیتهای موجود در اطرافمان از جمله کشورهای «مشترکالمنافع» (CIS)، افغانستان و سایر کشورهایی که میتوانیم بازار مصرفشان را در اختیار بگیریم غافل هستیم و تنها به اتحادیه اروپایی و 1+5 چشم دوختهایم.
ارسال به دوستان
نتانیاهو برای چه کسی دست میزند؟
علی هدایتی: آقای روحانی دیروز در نشست خبری با اهالی رسانه باز هم با اهانت به منتقدان دولت، خیلی صریح گفت مخالفان دولت با مخالفان نظام «همکاری» میکنند و «همسو» هستند. خب! این اتهام گزافی است و البته بیاساس. مهمترین دلیل انتقاد منتقدان دولت آقای روحانی از راهبردها و سیاستهای او تقویت انگارههای ضدانقلاب و تضعیف منافع ملی و مبانی انقلاب اسلامی است که این 2 از راهبردهای ضد انقلاب از سال 57 تاکنون است. از طرف دیگر ظاهرا آقای روحانی هنوز تصور میکند در ابتدای دوره ریاستجمهوری است و هر وقت عصبانی شد میتواند منتقدان خود را با هر ادبیاتی مورد اتهامات ناصواب قرار دهد، در حالی که وی در روزهای پایانی ریاست بر یک دولت شکست خورده است و به واسطه آثار زیانباری که سیاستهای این دولت بر اقتصاد کشور و معیشت مردم بر جای گذاشته، جایگاه و اعتباری در افکار عمومی ندارد. او رئیس یک دولت لب بام است که فرود آرامش هم به خاطر نگرش تعاملگونه مجلس شورای اسلامی است؛ همان مجلسی که آقای روحانی بنای ناسازگاری با آن را گذاشته و در تلاشی پرهزینه، بنا دارد مصوباتش را اجرا نکند. یعنی در واقع آقای روحانی در مقابل مجلسی ایستاده و به بخش زیادی از نمایندگان این مجلس تهمت همسویی و همکاری با دشمن زده که نجیبانه و هوشیارانه با تک ماده، ادامه حضور او را در مسند ریاستجمهوری تا مرداد 1400 پذیرفت. بنابراین رئیس یک دولت تک مادهای که بحران اعتبار او هم در جامعه پیداست، اساسا در جایگاهی نیست که به منتقدانش که از قضا با رای مردم موظف شدهاند دولت او را به مسیر درست و سیاستهای تامینکننده منافع ملی بازگردانند، نیش زبان بزند.
نکته دیگر درباره واقعیت مربوط به این اتهام است. آقای روحانی دیروز در حالی به جریان انقلابی، یعنی جریان حافظ نظام و جریان برآمده از تفکر نهضت اسلامی ظلم کرده و به آنها تهمت همسویی و همکاری با دشمن زده که برخی اظهارات روز گذشته او «دقیقا» همان چیزی است که کثیفترین دشمن نظام اسلامی یعنی سران پلید رژیم صهیونیستی ولع شنیدن آن را داشتند. روحانی درباره ترور شهید فخریزاده و موضوع انتقام ایران از عاملان و آمران این ترور گفت که عدهای دنبال این هستند تا قبل از به پایان رسیدن دولت ترامپ منطقه را وارد جنگ کنند ولی آنها زمان انتقام ما را مشخص نخواهند کرد. این اظهارات روحانی یعنی او معتقد است ایران نباید تا یکی، دو ماه آینده (قبل از شروع به کار دولت بعدی آمریکا) انتقام ترور شهید فخریزاده را بگیرد. این اظهارات روحانی همان چیزی است که نتانیاهو و ترامپ فکر میکرده و میخواستهاند. احتمالا سران رژیم صهیونیستی برای ترور شهید فخریزاده به این برآورد رسیده بودند که در ایران انسجام و هماهنگی لازم برای نحوه و زمان انتقام از صهیونیستها وجود ندارد. آنها احتمالا میدانستند یک جریانی بر سر انتقام ترور شهید فخریزاده سنگاندازی خواهد کرد و همین موضوع مانع بروز و ظهور توان بازدارندگی و قدرت انتقام ایران خواهد شد. این برآورد و این فرمول محاسبه، در ترور شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی هم وجود داشت و ترامپ با همین تحلیل و برآورد نتانیاهو، اقدام به ترور ناجوانمردانه و غریبانه حاجقاسم سلیمانی کرد. تحلیلگران مسائل امنیتی معتقدند عدم واکنش قاطع ایران به ترور شهید فخریزاده میتواند منجر به تداوم و تشدید فعالیتهای ماشین ترور رژیم صهیونیستی در روزها، هفتهها و ماههای آینده شده و امنیت کشور و بزرگان را به مخاطره بیندازد. اکنون آیا این نگرانی موجه نیست که این اظهارات روحانی درباره نحوه انتقام ایران از عاملان و آمران ترور شهید فخریزاده، مقامات امنیتی صهیونیستها را نسبت به ادامه ترورها به طمع و ولع بیندازد؟ در این صورت مسؤولیت این ترورها بر عهده کیست؟ چه کسی دشمن را به این برآورد رسانده که ترور مقامات و شخصیتهای موثر ایران، برایش کمهزینه یا خدای نکرده بیهزینه خواهد بود؟ ترور دیگر سران مقاومت و یاران شهید سلیمانی، به سود ضد انقلاب داخلی و خارجی نیست؟ و کدام پروژههای پسابرجامی را تسهیل میکند؟ اکنون همکار ضدانقلاب کیست؟ چه کسی همسو با دشمن حرف میزند و رفتار میکند؟
از طرف دیگر آقای روحانی در حالی در موضوع انتقام ترور شهید فخریزاده در باب پرهیز از تنش صحبت کرد که اظهارات دیروز او مملو از مواضع تنشزا و اختلافافکن داخلی بود. سوالات سفارشی خبرگزاریها و رسانههای دولتی برای تشدید این تنشآفرینی رئیس دولت با سایر قوا بویژه مجلس شورای اسلامی و اظهارات تند و دور از انصاف آقای رئیسجمهور بویژه درباره مصوبه هستهای مجلس برای لغو تحریمها، در مجموع این انگاره را مطرح کرده است که گویا محفلی در ایران تلاش میکند به غربیها این پیام را برساند که در ایران اختلافنظر جدی وجود دارد. این رفتار تنشآفرین و مواضع آقای روحانی علیه مصوبه مفید و اثربخش مجلس برای لغو تحریمها، اقدام دیگری است که شاید بتوان امتزاج آن با منافع آمریکا و صهیونیستها را نیز از آن استنباط کرد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|